این موديليانی بلد نيست دست بکشد. به خدا بلد نيست. من ميدانم چون من هم بلد نيستم و کلی تکنيک های کون گشادی و دو دره بازی دارم که کسی نفهمه. اما این مودگيليانی نميتونه من رو گول بزنه،چون من در واقع خودش هستم. من خودم خيلی به این چرنديات که ميگم اعتقاد ندارم ولی این نمايشگاه يکی از تاثير گذارترين نمايشگاه های بود که تا به حال رفته ام. سر هر تابلو و مجسمه موها ی تنم سيخ ميشد، گرم ميشدم، سرد ميشدم، و احساسات ديگری که قابل بيان هستند ولی بهتر است که بيان نشوند. خدا به من رحم کند، اگر روح این مرد معتاد الکلی زن باز ديوانه در من تناسخ شده باشد