در بی بی سی خواندم که طرحی برای آموزش جنسی به دختران در لرستان آغاز شده . حالا از غيرتي بودن مردان هميشه در صحنه لر که بگذريم، برای من که هم در ایران به مدرسه رفته ام و هم در افرنگ این مسأله آموزش روابط و مسأیل جنسی خيلی روند عجيبی داشته. بعد از اینکه در افرنگ آموزش ديدم تازه فهميدم که چقدر دوستانم که ایران هستند درشوتی به سر ميبرند. و این شوتی همانا که تقصير نظام آموزشی و ساختار مردسالارانه جامعه و هزار فاکتور ديگر ميتواند باشد. ولی امان از نظام آموزشی که در آن هرگز صحبتی از روابط جنسی نشود. هيچ وقت يادم نميرود که دبيربينش اسلامی مان هم نخواست به ما توضيح دهد که استمنأ چيست. وقتی پرسيدم، گفت که مربوط به بينش اسلامی پسران است و در مدارس دخترانه این گناه را تدريس نشايد. روابط جنسی و يا احساسی بين زن و مرد انگار در نظام آموزشی جمهوری اسلامی ایران وجود نداشت. نه در ادبييات صحبتی ازعشق دنيوی بود و نه بينش اسلامی جواب سؤالات ما دختران را ميداد. نتيجه این بود که هرکس خودش موش آزمايشگاهی خويش بود و آزمون و خطا ميکرد
از تجربه های تلخ و شيرين که بگذريم، بعد از مهاجرت به افرنگ من تازه به باغ تشريف آوردم. در افرنگ مسأله روابط جنسی زن و مرد لا اقل در نظام آموزشی گنجانده شده است و (حالا فعلاً از همجنسگرايی بگذريم) در کليه دروس انسانی و اجتماعی به این مهم ميپردازند. در دوران دبيرستانم در افرنگ، من آنقدر انشأ در باب عشق و جنگ، عشق و خيانت، عشق و سياست، و عشق و هرچه که فکر کنيد نوشته ام
ميخواهم بگويم که اینکه این طرح در لرستان آغاز شده خيلی هم خوب است، ولی تا زمانی که يک طرح جامع همه جانبه برای آموزش مسأیل جنسی وجود نداشته باشد فايده ندارد. من نميدانم که این طرح تا چه اندازه به جنبه های مختلف روابط جنسی ميپردازد اما به نظر من پرداختن به روابط زن و مرد و مسأیل مربوطه در تمامی دروس انسانی و اجتماعی بسيار شايسته است. چرا که این روابط تنها به خود سکس و بيماری های مقاربتی و روانی خلاصه نميشود