چند وقت پيش استادم دکتر سندلر ميگفت: "شما ایرانی هی سر صدا ميکنيد، هی انقلاب ميکنيد، هی اصلاحات ميکنيد. ما به عنوان زنان کانادايی پنجاه سال بيش اینجا اگه بدون دستکش و زير دامنی ميرفتيم بيرون، پدرمون رو در مياوردن." خلاصه داستانهای عجيبی از مردسالاری از نوع کانادايی تعريف ميکرد. ميگفت اینقدر شلوغ نکنيد، خودش دير يا زود درست میشه.
پرفسور سندلر ماهه. خيلی پيره، نميدونم چند سالشه، ولی هر روز پياده تو این سرما مياد دانشگاه. هفت جد و آبادش مال تورونتوهستند و خودشم تمام عمرش و اینجا زندگی کرده. رشته اش ادبييات معاصر فارسی و عاشق پروين اعتصامی هست. يک بار در عمرش رفته ایران کلّی عکس و خاطره داره. ميخوام به این انجمن ایرانی های دانشگاه بگم دعوتش کنن، بياد راجع به این عکس ها و خاطراتش صحبت کنه. واقعاً برام جالبه که این آدم در ترورنتو پنجاه سال پيش چرا خواسته ایرانشناس بشه. بنده در قرن بيست و يکم ميخواستم از نيمچه دکتری تغيير رشته بدم به علوم انسانی هزار بدبختی کشيدم
پرفسور سندلر ماهه. خيلی پيره، نميدونم چند سالشه، ولی هر روز پياده تو این سرما مياد دانشگاه. هفت جد و آبادش مال تورونتوهستند و خودشم تمام عمرش و اینجا زندگی کرده. رشته اش ادبييات معاصر فارسی و عاشق پروين اعتصامی هست. يک بار در عمرش رفته ایران کلّی عکس و خاطره داره. ميخوام به این انجمن ایرانی های دانشگاه بگم دعوتش کنن، بياد راجع به این عکس ها و خاطراتش صحبت کنه. واقعاً برام جالبه که این آدم در ترورنتو پنجاه سال پيش چرا خواسته ایرانشناس بشه. بنده در قرن بيست و يکم ميخواستم از نيمچه دکتری تغيير رشته بدم به علوم انسانی هزار بدبختی کشيدم