مرد رویاهای جسورانه زنانه
سيبستانک مهدی را درباب عکس های زورخانه مهرانه آتشی بخوانيد و این هم ابراز احساسات من
وای...! شما این
عکس های زورخانه مهرانه آتشی را ببينيد و من بگويد يک جوری نمي شويد؟
من عاشق این شير زنان های ايرانی هستم که بی سر و صدا تابو هایی می شکنند ناشکستنی. به عنوان زنی که تمام تلاش خودش را کرده زير بار حرف زور نرود، در زندگی شخصی ام کلی تابو شکسته ام هزینه اش را هم پرداخته ام و کلی هم دردسر برای خانواده ام درست کرده ام. آنچه در فرهنگ ما برای يک زن نشايد را بنده انجام داده ام. بعد از کلی جنگيدن با فرهنگ نميچه مردسالار خانوادگی و فرهنگ خيلی مرد سالار ایرانی به جايی رسيدم که ته صدای مادرم يک رضايت عميق احساس می کنم. انگار که با زبان بی زبانی ميخواهد به من بگوید که قبولم دارد، ولی نگران هم هست که ديگران قبولم نداشته باشند
بنده به عنوان يک تابو شکن ماهر هميشه گفته ام که تابوشکنی يک هنر است، اما وقتی هنر هنرمند تابو شکنی ست، کار زنانی چون مهرانه و
آناهيتا ارزش پيدا ميکند. متنی را که در مورد نقاشی های آناهيتا نوشته بودم يادتان هست؟ پرسيده بودم که"شما از چه مردی خوشتان می آید؟" سليقه بازاری من هنوز هم عوض نشده است. بنده هنوز مي ميرم برای مرد قد بلند سفيد روی چاق چهارشانه با دستان ظريف، لبی نازک، چشم و ابروی سياه و نگاه نافذ. مرد خیالات شهوانی من را آناهيتا در نقاشی اش ميکشد و مهرانه در عکس هايش: مرد قوی هيکل ، مرد خشن با احساس، مرد لات، مرد لوت، مردی که با مرد ديگر گلاويزشده، می بوسدش و دستش را مي فشارد. يک مرد برهنه مخوف، دو مرد برهنه مخوف، و سه مرد برهنه مخوف
و این هم عکس مورد علاقه ام