زن ترک عزيزم
با توجه به اینکه بی بی سی اسمت را زيرعکست چاپ کرده چاره ای جز این ندارم که هويتت را افشا کنم
آيدا مفتاحی رقصنده ای که من عاشقانه دوستش دارم. برای يک کورياگرافی ناقابل روز ها و ساعت ها تحقيقات مي کند، کتاب مي خواند، موسيقی گوش مي دهد، و ....این کورياگرافی اخيرش را بايد در محدوده يک اتاق طراحی مي کرد و آيدا تصميم گرفت که برای این کار از فروغ فرخزاد الهام بگيرد و رقص را "در اتاقی که به انداز يک تنهايست" نام نهاد. برای این طراحی رقصش خيلی تحقيقات کرد و در نهايت هم مبنای کارش شد زندگی و هويت شخصی خود فروغ فرخزاد. وقتی طرح نهايی رو برای من اجرا کرد بنده مسخ شدم ( مي خواستم بگم مزمرايزد شدم اما لغت مزمرايزد ترجمه فارسی اش ميشه هيبنوتيزم که اصلا همون مفهوم رو نميده!). من که قبلا از کورياگرافی مدرن اصلا سر در نمي آوردم وقتی نسبتا از نزدیک شاهد فرايند طراحی آيدا و تحقيقاتش بودم- در کوچکترين حرکاتش مفهوم های متفاوت از آن چيزی که تصورش رو داشتم پيدا ميکردم. يک قسمت از طراحی آيدا زن شاعر از درد به خودش مي پيچيد و بعد شعر می زاييد. يا که يک جايی با عصبانيت دست رد به دنيای بيرونی مي زد و به دنيای درونی خودش پناه مي برد. این حرکات و فرم ها ممکن هست که الهام گرفته از اشعار و يا زندگی يک زن شاعر باشه ولی در کورياگرافی مدرن آيدا يک مفهوم ديگرگونه ای پيدا کرده بود. يک جور تاز گی داشت که خيلی تاثير گذار بود. طراحی رقص مدرن به شکل منحصر به فردی هنر رقص رو همگانی ميکند. به این معنی که هرکسی با هر پيشینه فرهنگی اجتماعی مي تواند با این هنر ارتباط برقرار کند. عناصر زمان، مکان، فرهنگ، و حتی موسيقی (که خودش به نوعی تمام این عناصر رو در خودش می گنجاند) کمرنگ مي شوند و اساس کار فرم و حرکت است. اینکه چه چيزی مبنای طراحی این فرم و حرکت هست هم بر عهده طراح است. در مورد طراحی که آيدا برای "در اتاقی که به انداز يک تنهايست" کرده بود من در حرکاتش تا حدودی فرديت شخص خودم رو می ديدم و این برایم خيلی جالب بود
سروش که به تازگی با ماتحت در خامه افتاده و مهرش بر دل زيباترين زنان افتاده این عکس ها را از آيدا گرفته و در بی بی سی
چاپ کرده...خداوند خيرش دهاد