وبلاگ مینویسم-پس هستم
من بسيار زياد عزادار اميد و باقی وبلاگ نويسانی هستم که از بد روزگار گير این مرتضوی بی همه چيز افتادند. ولی- چون اصولا اهل عزاداری و داغديدگی نيستم وبلاگ مينويسم و با این کار مشت محکمی بر دهان شوهر آينده ام مرتضوی ميزنم
کيارستمی رفته لندن و داره کلی ابراز وجود ميکنه. يک عدد نمايشگاه مواد هنری هم راه انداخته وست وکتوريا-آلبرت تالار. يک مشت لوله خالی رو برداشته و روشون عکس های درخت چنار های ایران رو چسبونده (به جان خودم این هم ولايتی من نابغه است). من که دارم ميرم این نمايشگاه را باچشمان خودم ببينم، بهمن هم داره مياد. اما فعلا عکس های نمايشگاه را ببينيد. کسی ميدونه که چرا این کيارستمی هميشه عينک آفتابی داره؟ اصولا آخه نور اهميت فراوانی در شغلش داره. این چرا نور رو از چشمانش محروم ميکنه؟در ضمن این احمد کريمی حکاک که در عکس ها موجود است- خيلی آدم نازی هست و بعدا به معرفی شخصيت شخيصش ميپردازم