این حافظ من را گرفته....من وقتی حوصله ندارم ، کاری با کار این قافله ندارم، ميرم سراغ حافظ. حالا که گلاب بروتون بيمارم ، تب دارم ميگه

خوش آمد گل وز آن خوشتر نباشد
که در دستت بجز ساغرنباشد
غنيمت دان و می خور در گلستان
که گل تا هفته ديگر نباشد
بيا ای شيخ از خمخانه ما
شرابی خور که در کوثر نباشد

جالب اینکه من ديروز سرفراز از يک آزمون الکلهوليکی، الکلی بيرون آمدم. البته بنظرم کمی سؤالات بيربط بودند. به عنوان مثال اگر کسی الکل ميخورد که راحت تر خوش گذرانی کند و خودش نباشد (يا که باشد) الکليست
به هرحال جناب حافظ، با این وعضيت خراب، بنده نميتوانم شراب خواری کنم. مرحمت شما زياد