من اگر جای گوگوش بودم پدر این گويا رو در مياوردم با این نظرخواهی مسخره شان. اولاً که گوگوش هنرمند مردمی هست و هيچوقت ادعا سياسی بودن نداشته. دومّا چه دليلی دارد که سايت گويا وسط تمامی رهبران و فعالّان سياسی ناگهان نام گوگوش را پديدار کند؟ حالا درست است که خودشان گفته اند که زياد قضيه جدّی نيست، ولی تنها قسمتی که خودشان جدّی نگرفته اند قرار دادن گوگوش در این همه پرسی است.
آيا هدف گويا به تمسخر گرفتن سياستمداران از طريق مقايسه آنها با هنرمندان است؟
من جداً معتقدم که ما دچار نوعی ضديت هنری هستيم . در خلوتمان، در محافل مان، و در منازلمان از هنر این هنرمندان لذت ميبريم و در جای خود آنها را سبک ميدانيم و مسخره ميکنيم. حالا من پاچه خواری گوگوش را نه به این لحاظ ميکنم که مصطفی او را دوست ميدارد. بلکه شخصيت تاريخی گوگوش بسيار حائز اهميت است. بسياری از دوستان در دوران محبوبيت خاتمی این دو را باهم مقايسه کردند. در همین حال بسیاری از تاريخ نگاران معاصر که به مسأله سنت و مدرنيسم در موسيقی ایران پرداخته اند دچار فراموشکاری فرهنگی- تاريخی اند که ميتوان ريشه های آن را در همين ضديت با هنر پاپ/سبک يافت. به عنوان مثال دوست عزيزم مجيد مير منتهايی در کتاب خود "سنت و مدرنيسم در موسيقی ایران " نامی از گوگوش و موسيقی او نمياورد. باتوجه به اینکه مجيد تحقيقات خود را در ایران کرده و کتاب نيز چاپ ایران است این مسأله کاملاً قابل درک است. ولی کنون که گوگوش مقيم کاناداست يکی تاريخ نگار برجسته بايد که او را مصاحبه کناد قبل از فراموشی فرهنگی- تاريخی