کسی نگفته که "با ادبیات کلثوم ننه ای" به مسائل "مدرن" بپردازیم. این مهدی بوده که چنین فرضی را دارد. خود می برد و خود می دوزد. این مهدی است که می گوید سبک کلثوم ننه ای مناسب مسائل مدرن نیست. این مهدی است که برای تثبیت مدرن بودن خود، به دوگانه متضاد سنت و مدرنیته روی می آورد و زبانی را که از یک زن مدرن انتظارش را ندارد، "کلثوم ننه ای" (بخوانید سنتی) می داند. چه چیز مناسب تر برای زبانی مردانه جز علم کردن زن سنتی به عنوان متضاد پیشرفت؟ این شیوه مهدی اصلاً تازگی ندارد. مردان "مدرن" دوره مشروطه نیز برای تثبیت مدرن بودن خود به نوشتن ادبیاتی چون "تأدیب النسوان" پرداختند و زبان زنانی چون بی بی خانم استرآبادی را هرزه، ناپاک و شایسته حمام های زنانه دانستند. یعنی زن ایرانی برای مدرن شدن و ورود به حیطه عمومی، باید از زبان فاقد "ادب" پرهیز می کرد تا بتواند در کنار همسر خود به زنی مدرن تبدیل شود. فنون خانه داری بیاموزد و فرزند (بخوانید پسر) هایی که ادا و اطوار دخترانه ندارند به بار بیاورد تا سربازهای وطن شوند و دخترهایی که مادر بودن را یاد بگیرند. به قول نجم آبادی، زن مدرن ایرانی زنی شد با حجاب درونی، بی نیاز از حجاب بیرونی! زبانش پاک سازی شد و رفتارش تأدیب. پروژه مدرنیته در ایران همراه بوده با دیسیپلین کردن زنان و مردان و دامن زدن به دگرجنسگرایی و خانواده تک همسری. از خودم هم در نیاورده ام. هر کسی که در مطالعات زنان در ایران تحقیق کرده باشد، این دستگیرش می شود.