تقدیم به استاد نقطه که مرا دو دستی به چاه فاضلاب سپرد

خط به خط نوشته‌هايش را پر كرده از واژه‌هاي ركيك و عَلَم كردن آلات و ادوات تناسلي و حواله‌ي آن به زمين و زمان. در كمال تعجب مي‌بيني كه نويسنده‌ي آن يك زن است. آيا اين همه پابند بودن به آلات تناسلي مردان و تكرار واژه‌هاي سخيفي كه مردان هم به ندرت آن را جز شوخي‌هاي خصوصي به كار مي‌برند اهانت به ذات زن و حقير و دچار كمبود نشان دادن او نيست؟ و اين كه اين زن جز عقده‌ي جنسي شخصي چه نيازي دارد خود را با استفاده از واژه‌ها و كلمات مردانه آن هم از نوع سخيفش نشان دهد تا مورد توجه واقع شود؟ از همه بدتر تا از او نقدي مي‌كنند همين فردي كه لش‌اش را هم از پشت كامپيوتر تكان نداده، پشت سپر فمنيسم قايم مي‌شود و آبروي همين چند فعال واقعي حقوق زنان را هم با سوءاستفاده و سفسطه تحت اين عنوان مي‌برد. بعد هم چنين استنباط مي‌كند كه دنياي تمام مردان در همين كلمات خلاصه شده و ما اگر بخواهيم با مردان برابر باشيم بايد مثل آنها حرف بزنيم! نخير خانم كم‌محترم، همه‌ي زنان مثل شما فكر نمي‌كنند، همه‌ي مردان مثل هم حرف نمي‌زنند و همه‌ي مردان مثل هم فكر نمي‌كنند و همه‌ي مردان ادبيات‌شان را مثل شما از دروازه غار و كشتارگاه نياورده‌اند و همه‌ي زنان هم مثل شما نيستند.
Posted by Picasa