لحظه ای که مرد چادر سرش کرد که بره کيرش را ببره که زن بشه به نظر من وحشتناک بود. از چه منظری می گی؟ از منظر حزب توده؟ نه از منظر تاریخ! راستی من دارم می رم لوله موله هامو ببندم که با خيال راحت بکنيم. وا! من بچه می خوام ها! چی چی...بی خود من که نمی خوام. چرا من بچه می خوام به شرطی اینکه بچه هامون حق بحث فلسفی با خاله سيما رو نداشته باشند و قبول کنند که مادرشون يک توده ای اکثريتی رفمورميسته! غلط کردی شرط هم می ذاره...من فردا دارم می رم لوله هامو در بيارم. پس می شه لااقل پيشی بياريم؟ آره. اسمش رو چی بذاريم؟ يا دکتر علی شريعتی يا دکتر عبدالکريم سروش. سخته بابا! خوب تو خونه دکتر صداش می کنيم. اون لحظه ای که طرف از هلند بلند شده رفته ایران که لحظه ای رو که طرف چادر سرش می کنه بره کيرش رو ببره زن بشه رو ثبت کنه راقعاً وحشتناکه. از منظر حزب توده می گی؟ نه از منظر تاريخ!