کاوه عزيزم
من به احترام آن فاصله سفيد بين خطوط طنز گونه هايت که باعث شده است نفر اول برگزيده وبلاگ های سايت وزين گذار متعلق به خانه آزادی شوی- بلند می شوم و سکوتی ]همراه با لبخند[ می کنم! صبح که گوز گوز روشنفکر متعلق به پرولتاريا می کردی کاش این مطلب را پيدا کرده بودم که در همان نقطه تاريخی به ريشت بخندم. آن بارت هم که از مرگ نويسنده گفت، چرند گفت. تو صدر در صد مسئول برداشت طرفدارانت در گذار هستی. يک مشت دست راستی آزادی صادر کن تنها "نکته برجسته تو را" "طنز بودنت" می دانند، چقدر زيبا.... و بگردم آن حسن تعبير را که "تشويش گری" تو را به حکم "تشویش اذهان عمومی " " سالهای اخیر دادگاههای رژیم ایران" نسبت می دهد. کاوه عزيزم…رتوتيک چپ شما در این لحظه متعلق است به رتوريک نيو کانسروتيو های گوگولی. پراداکس زيبايی است لحظه ای که طنز مارکسيستی تو ابزار امپرياليسم جديد می شود. فکر می کنم بنده-خدا ساسان قهرمان هم يک همچين توجيهی دارد. پيش خودش فکر می کند که این فلان فلان شده ها که پولش را می دهند، بياييم يک صدايی هم به چپ بدهيم.
البته و صد البته کور خوانده اید...می خواهم ببينيم آن لحظه ای را که گذار بعد از آمدن آزادی در ایران نگران حال آزادی فلسطين شود!! اینترناسيونال را با چه اینتری می نويسند؟ مکارتييسم را چه؟