اول انقلاب بعد از اجباری شدن حجاب در ایران گويا شعار حزب الّلهی ها به زنان بی حجاب این بوده که "بی روسری، خاک توسری!" من و چند نفر از دوستان که رفته بوديم در خاک جمهوری اسلامی ایران در اتاوا رای بدهيم، همين رفيق نازنين و همدانشکده ای ام سميرا، آن طرف خيابان با ساير مخالفين "رژيم" از رنگ و بو های مختلف بلند گو به دست به ما زنانی ک قرار بود با روسری وارد سفارت شويم و رای دهيم شعار می دادند که "با روسری، بی روسری، خاک توسری!" حالا بنازم این همه خلاقيت فمنيستی را که يک شعار عملاً ضد زن را دوباره به صورتی ديگر باز آفرينی کرد. لابد این وسط فحاشی به سمت عامليت زنانهِ زنی است که با وجود جنايت های رژيم، حاضر است در خاک کانادا بيايد، روسری سرش کند و رای بدهد. سياست هميشه يک ربطی به بدن زن دارد. آزادی با بدن زن ثابت می شود، ديکتاتوری هم با بدن زن.

امروز رفته ام می بينيم که موناهيتای جوانه ها در نقد ِایرانيانِ مسلمانِ هيپوکريتِ تورونتو، عکس زنی محجبه را که برای تبليغات شغلی اش در روزنامه ای فارسی زبان چاپ شده است__ کنار پستش آورده که به همه ثابت کند که این تورونتو ای ها قطعاً همگی نون-خور جمهوری اسلامی اند که با تزوير مسلمانی می کنند. اصلاً مگر می شود بدون تزوير هم مسلمان بود؟ وگرنه زن مسلمان را چه به داشتن مشغله ای جز "مرد-داری،" که این ضعيفه "با آن روسریِ خاک توسری اش" رفته است در کار خريد و فروش املاک.

جالب اینکه اسنشاليسم وقتی با کليت ذاتی چيزی مخالف است، به ضرر اش است که در آن "چيز" دقيق شود و ابعاد مختلفش را بررسی کند. برخوردی که بنياديت حجاب را محدود کننده می داند، حاضر نيست اهميت حجاب را در تقويت جنبش زنان بعد از انقلاب اسلامی قبول کند. بر خورد ذات-محور حتی حاضر نيست اهميت سياسی انواع حجاب را بررسی کند: حجاب کامل اسلامی يک زن دانش آموز فرانسوی يا ترکيه ای با بدحجابی دختر خوش لباس ایرانی هم معنی اند. هردو در مخالفت با سياست های مردانه ای اند که بدن زن را نماد سمبليک تبليغاتشان کرده اند.

با توجه به جغرافيایِ حجاب، سياستِ حجاب هم متفاوت است. در شکل و فرم حجاب اگر دقیق شویم، کسی که مخالف حجاب هست، انواع و اقسام آن را نمی شناسد. يعنی نمی داند که حجاب مغربی مراکش و تونس چه تفاوت معنوی نشانه شناسانه ای با حجاب لبنانی، سعودی، يمنی، مصری، پاکستانی، افغانستانی، مالزيايی، و الی آخر دارند. در نهايت آدم تصور می کند که يک ایرانی حداقل بتواند معنی نشانه شناسانهِ درونی در نوعِ پارچه روسری، نقشِ پارچه روسری، طرح و شکل و شمايل برشِ پارچه، نوع بستن يا نبستن گره، بشناسد و درک کند. يعنی بداند که حجاب کرد با بلوچ چه تفاوتی دارد (بعله قبل از انقلاب هم حجاب غير اجباری وجود داشت، چون همانطور که می دانيد مردم مسلمان بودند.) يا اگر خيلی علاقه مند به نشانه شناسی شهری است و با زنانِ رهايی-يافته حال می کند، لااقل بداند__خانم موناهيتای عزيز__که آن حجاب که شما دستش انداخته اید شکل کلاسيک حجاب زنان چريک طرفدار سازمان مجاهدين خلق است که همانطور که می دانيد سال هاست از پول نفت جمهوری اسلامی بی بهره اند و پول نفت صدام شان هم اخيراً به فاک فنا رفت.