من سرم را به کدام ديوار بزنم؟
خانم ميرحسينی در سخنرانی دو هفته پيشش در تورونتو گفت که دادگاه های شريعه برای زنان مسلمان کانادايی ميتواند باعث درد سر مضاعف باش چراکه تحقيقات انسان شناسانه در ممالکی که مسلمان ها اقليت مذهبی به شمار ميايند نشان داده که اسلام محافظه کارانه افراطی بيشتر رواج دارد. و از همين رو این اسلام محافظه کارانه، بيشتر گريبان زنان مسلمان اقليت مذهبی را در حوزه خصوصی شان ميگيرد. توجه داشته باشيد که خانم میرحسينی از طرفداران فمينيسم پراگماتيزم اسلامی هستند و معتقدند در کشور هايی که زنان مسلمان در اکثريت مذهبی به سر ميبرند، نوعی پراگماتيزم اسلامی از طريق فقه پويا ميتواند نجاتگر زنان مسلمان باشد. این حرف خانم ميرحسينی را من تا حدودی قبول دارم. اما حرف این فمنيست های سکولار ایرانی را که برای مقامات استان عزيزم انتاریيو نامه خواهند فرستاد را من نمي فهمم
اگر فهميدید اینها حرف حسابشون چيه به من هم بگيد. من که نظراتم را راجع به این دادگاه ها چهار ماه پيش نوشته بودم. اینجا را بخوانيد، این را هم بخوانيد. مساله این هست که من مطمئن هستم این بانوان فمينيست ایرانی از چند و چوند این قضيه اصلا خبر ندارند و خلاصه هرکسی که این اخبار را به اینها رسانده خلاف به عرض شون رسانده. من پيشنهاد ميکنم این نامه ضايع را هم به مسئولين مملکت بنده نفرستند، يا که اگه ميخواهند بفرستند يکمی درستش کنند اینقدر ضد اسلامی به نظر نياد. به خدا خوبيت نداره، مثلا ناسلامتی این نامه داره از يک کشور اسلامی صادر ميشه. از شوخی گذشته اگر ميخواهيد این نامه را امضا کنيد این راپورت خانم بوید را قبل از امضا این نامه بخوانيد. توجه داشته باشید که خانم بويد بقدری در این مملکت من برای حق و حقوق زنان و خشونت بر عليه زنان زحمت کشيده که واقعا صالح ترين آدم برای سنجش خوب و بد این دادگاه ها بوده. من فقط از این دوستان فمنيست ایرانی ميخواهم که هر 192 صفحه این راپورت را بخوانند و تصميم هات جدّی خود را به اساس صحبتهای دوستان فمينيست ایرانی ساکن تورونتو نگذارند. وای که چقدر همه چز کشکی است در این ایران عزيز -این ربطی نداره، ولی اونهايی که بايد بفهمند خودشان ميفهمند