بکن، نکن

وقتی من تو را مجبور میکنم کاری را انجام دهی یا ندهی، حداقل ۱۴ پیش فرض دارم:

۱. حقیقت وجود دارد
۲. حقیقت یکی است و چند حقیقت وجود ندارد
۳. حقیقت یک وجه دارد و چند وجهی نیست (پس اگر حقیقت تشخیص داده شد همان است که هست، وجه دیگری ندارد)
۴. حقیقت تغییر نمیکند و همیشه ثابت است (پس یک بار که کشف شد کافی است. لازم نیست دوباره چک شود)
۵. حقیقت قابل کشف است
۶. من می‌توانم حقیقت را کشف کنم
۷. تو نمیتوانی به خوبی من حقیقت را کشف کنی
۸. من مصلحت تو را تشخیص میدهم (بر اساس شناختم از حقیقت)
۹. من مصلحت تو را بهتر از تو تشخیص می‌دهم (اگر اختلاف نظر داشتیم حق با من است)
۱۰. تو باید بر اساس مصلحتت رفتار کنی
۱۱. اگر تو نخواستی بر اساس مصلحتت رفتار کنی، میتوان تو را با زور مجبور به آن کرد.
۱۲. من هم بین کسانی هستم که حق دارند تو را مجبور به رعایت مصلحتت کنند
۱۳. اگر در مقابل اجبار به رعایت مصلحتت مقاومت کردی سزاوار تنبیهی!
۱۴. من بین کسانی هستم که حق دارند تو را تنبیه کنند.