نامه سرگشاده به اميد آقا،
اميد آقا جآن با خبر شديم که دکتر زرافشان از زندان نامه ای افشاگرايانه در مورد آقای امير عباس فخر آور نوشته است که گفتيم از شما بخواهيم کر از موقعيت ژورناليستی/حقوق بشری تان استفاده کنيد این را در جرايد اتازونی پخش بفرماييد. اگر تمايل داشته باشيد، بنده حقير همين امشب این متن را برای شما ترجمه می کنيم. و این هم اصل نامه به نقل از وبلاگ مرتضی اصلاحچی:
نامه افشاگرانه ناصرزرافشان در باره سم پاشی علیه زندانیان سیاسی
به قراراطلاعی که به زندان رسیده است ،هفته پیش یک خبرچین خرده پای اطلاعات جمهوری اسلامی به نام فخرآورکه اخیرا به علت نداشتن" بهره خدمتی" درداخل کشور اورابه دبی وازآنجا به امریکا فرستاده اند ، همراه بایک ساواکی فراری که مجری یکی ازکانالهای تلویزیونی لس انجلسی به نام کانال یک است ، درپوستین من وتنی چند اززندانیان سیاسی دیگرافتاده اند. قصد پاسخگویی به چنین کسی راندارم زیرا ازهمان نخستین روزهایی که این فرد رابه بند زندانیان سیاسی فرستادند ،واکنش وتصمیم جمعی زندانیان خودداری ازگفتگو وبرقراری هرگونه رابطه بااین فرد ودوسه نفر دیگر ازهمپالگیهای اوبود . امروز هم بگو مگوی من وسایر زندانیان با چنین عنصری موضوعیت ندارد.ودغدغه ها ومشغله های ذهنی ماهم چیزی سوای این افراد واین مسائل است. این فرد عاملی آبرو باخته است که جمع زندانیان سیاسی با مبارزه ای سرسختانه اورا به خارج اززندان ( تف) کرده اند و.چون خارج اززندان هم ماهیت اورا برصغیر وکبیر روشن بوده وحنای اورنگی نداشته است ،به خارج کشورگسیل شده تاشاید بهره ای ازاوعاید شود.قصدم دراینجا روشن کردن چندنکته است: جریانی درخارج کشورکه نیرو وپایگاهی درجامعه ودرمیان مردم ندارد، اما امکانات دارد ومایل است درکنار جریانهای سیاسی دیگر، درزندان هم کسی یا کسانی راداشته باشد تاآنها به عنوان دستاویزی برای تیلیغ برای خود استفاده کند، به وسیله ایادی خود بادادن پول ومستمری به برخی مجرمین عادی قاچاقچیان وارازل اوباش نیازمند ، درزندانها \"یارگیری\" می کند وتصورش این است که با تبلیغ درمورد چنین عناصری دررسانه های برون مرزی که دراختیاردارد می تواند ازاینان چهره های سیاسی بسازد، وبااین روش درکناردیگرجریانهای سیاسی داخل کشور، برای خودجریانی رابوجودآورد. این است که هرچند یکبار ازطریق برخی ازرسانه های برون مرزی وابسته به آن ، ازوجود بعضی زندانیان سیاسی آگاه می شویم که درخود زندانها هنوز کسی از وجود آنها اطلاعی ندارد. رسانه های مزبور اغلب بااستفاده ازاسامی این افراد وحتی بااستفاده ازبرخی اسامی موهوم که وجود خارجی ندارند لیست می سازند وآنها را زندانی سیاسی معرفی ودائم درمورد آنها اخبار مجعول وخلاف واقع پخش می کنند. بدیهی است که این گونه اخبار واین گونه بدلی ساریها هم چهره زندانیان سیاسی رامخدوش می کند وهم به اعتبار رسانه های سالم وفعالیتهای خبر رسانی سالم آسیب می رساند .این جماعت ظاهرا بیرون اززندان هم چنین اقداماتی دارند. افرادی غیرسیاسی ، غالبا بی سواد یا کم سواد ، ازلحاظ اجتماعی وازده وبیکار بعضا معتاد با سوابق مشکوک راجذب می کنند یا درواقع می خزند تا ازآنها لیست اسامی فراهم سازند. اما هرچند گاه که یکی ازآنان رابه خاطر تماس بادوستان رادیو وتلویزیونی خارج کشور یا مسئل دیگری ازهمین قبیل دستگیر می کنند وبه زندان می آورند، به دلیل همین خصوصیات شخصیتیشان وبه علت فقدان انگیزه برای تحمل بازدداشت وزندان هرکدام هم که ازقبل عامل پلیس نبوده باشند،ظرف مدت کوتاهی به دامن پلیس می غلتند. چنین است که گاهی می بینید اینها اززندان مصاحبه هم می کنند. \" گروه فشار\" چند نفری هم که طی سالهای اخیر معمولا دربند زندانیان سیاسی وجود داشته ازهمین عناصر به اضافه یکی دونفر اززندانیان اطلاعاتی ونظامی یا نیروی انتظامی که غالبا به خاطر اختلاف جاسوسی وامثال اینها می شوند، تشکیل می شده است. فخراور یکی ازاین عناصر است که درمورد او وسوابق وفعالیتهایش بعضی ازهم بندان ما ازجمله آقایان داراب زند وحجت بختیاری ، مطالب وتوضیحات مفصل تری را افشاء کرده اند . جمع زندانیان سیاسی که ازنمایندگان جریانات گوناگون تشکیل می شود این گروه کوچک راطی سالهای گذشته درداخل زندان فلج وبی اثر کرده است. اما درمیان جمع مذبور تامدتها این اجماع وجود داشت که بخاطر اجتناب ازتاثیر ناراحت کننده ای که برافکار عمومی دارد، حتی المقدور ازطرح علنی این مسئله وافشای این جماعت چشم پوشی شود. اما ازآنجا ئیکه اقدامات این گروه فریب مردمی است که ازدرون زندانها اطلاعات درست ودقیق ندارند وگاه منبع عمده اطلاعات آنها رسانه های برون مرزیست وبه علاوه اینان اکنون خود وقاحت رابه جایی رسانده اند که علیه زندانیان سیاسی سم پاشی ولجن پراکنی می کنند به نظر می رسد افشاء آنان ضرورت بیشتری یافته است. مردم درایران بطورکلی نسبت به زندانیان سیاسی همدردی دارند وبدون توجه به گرایشهای سیاسی ومتفاوتشان ازآنان پشتیبانی می کنند ، زیرا دراین مورد پای یک حق عمومی ودمکراتیک یعنی حقوق زندانی سیاسی بدون توجه به عقیده اودرمیان است. ازاین رو این گونه رسانه ها که علیه زندانیان سیاسی سم پاشی می کنند باید به مردم توضیح دهند که دلیل دشمنیشان با زندانیان سیاسی چیست؟ماامیدواریم رسوایی اخیر این جوانک ؛ که درنوع خود اولین مورد هم نیست برای آنان که درخارج کشورگمان می کنند سرنخ این عروسکها راآنان به دست دارند درس عبرتی شده باشد وبه آنها فهمانده باشد که اولا کار اجتماعی وسیاسی با این گونه بازیها ی بچه گانه وغالبا زیان بخش بسیار تفاوت دارد وثانیا مهره های سوخته ای ازقماش فخرآور ، آبروباخته تر ازآن هستند که تقلای یک کانال تلویزیونی بتواند آنها رانجات دهد .به عکس مردم رادر مورد ماهیت خود اینگونه رسانه ها به تامل بیشتر وا می دارد .اما جنبه دیگر مسئله تشبث خنده آور برخی دلالان سیاست خارج امریکاا به عناصری ازاین دست است چیزی که به روشنی نشان می دهد آنان تاچه حد گیج وگول وبا شرایط این کشور بیگانه اند. استفاده ومهارت انگلیسیها دردوران آقایی وسرکردگی خود دریافتن واجیر کردن مزدوران بومی به مراتب بیش ازاینها وسیاستها یشان ، بسیار زیرکانه وپخته تر بود وچنان که گاه مزدورانشان پیش ازآنکه لو بروندیک عمربه بریتانیا خدمت می کردند. فرزندان امریکایی آنها دراین زمینه بسیار ناشی وبی استعدادندکلام آخر اینکه گفتنیهای مستند به مدارک درمورد این عناصر وفعالیتهای آنان بسیار است .ما چندان تمایلی به ادامه این بحث نداریم وامید واریم با همین تذکر مختصر برخی به خود آیند وحدود خود رانگاه دارند تا ناگزیر ازبازگو کردن بسیاری از \" اسرارمگو\" نباشیم