این اکبر مستحق تر از آن اکبر
نيکی در مورد مرگ اکبر محمدی و استفاده سياسی عده ای از مشروطه خواهان از این واقعه به طور غير مستقيم می نويسد.
در سالگرد هجده تير، يادم نمی رود که عده ای از سلطنت طلب های [خدا، شاه، ميهنی] چه اصراری داشتند که اعلام کنند که دليل حمله به خوابگاه دانشجويان تجمع آنها و گوش دادن شان به سخنان گهر بار شاه رضا نيم پهلوی بوده است.
حالا گويا اکبر محمدی بی نوا هم شده است شهيد راه مشروطه خواهی. این دار و دسته آقای همايون هم ناجور نان به نرخ روز می خورند. به قول نيکی، خدا می داند که موضع سياسی اکبر محمدی چه بوده است. حالا هی بياييد این اکبر را با آن اکبر مقايسه کنيد اکبر مرده را بپرستيد و زنده را تباه کنيد که "تو که اعتصاب کردی چرا نمردی؟" نيکی به شدت نگران جان احمد باطبی است که گويا او هم در حال اعتصاب غذا است. خدا ما از شر این همه شر نجات دهاد.
از نيکی بخوانيد

حاشيه
جريان این اسم های طاغوتی چيه؟ عيال داشت چند وقت پيش می گفت که اسم های طاغوتی آخرش "ی" نسبت نداره مثله بختيار، هويدا، همايون، زند، و .... خلاصه با وجود اینکه من کلی مثال نقض پيدا کردم ولی گويا خيلی هم پرت نمی گفت. این عمو های تازه به دوران رسيده من هم خيلی اصولاً اصرار داشتند که با جای "کاموری" خودشان را "کامور" جا بزنند که من این را هم هيچ وقت درک نکردم. آيا نسبتی بين شيک بودن اسم و نداشتن "يای" نسبت وجود دارد؟