شرمنده که من هيچوقت نمی توانم آدم حسابانه بنويسم به آدم حسابی ها توصيه می کنم که قست های قرمز پست را نخوانند.
بسی از این گيس و گيس کشی (توجه به پراداکس طاسی) اخير سروش و نصر خنده ام گرفته است. گويا خبر نگار شرق قبل از همايش دين و مدرنيته از دکتر نصر پرسيده است که "آقا نظرتان در مورد روشنفکری دينی يا همان سروش چيست؟" نصر هم بادی به غب غب انداخته است که من اصلاً این نيمچه مدرن نمايان دينی را که همچون غربيان دارند دين و معنويت را از زندگی انسان مدرن دور می کنند، آدم حساب نمی کنم. سپس اضافه کرده است "اما کديور حالا اگر يکم بيشتر درس بخواند چون بر خلاف سروش صاحب فکر است بلکه روزی آدم شود." سروش هم شاکی شده است که " گده تو ديگه چی می گی که می خوای الکی نقدس و دين را وسط فرمول های انيشتن بچپونی و برای خودت دکون باز کردی که هيچ يک زمانی هم رييس دفتر فرح بودی!" البته سروش يادش رفته بگويد که "حالا هم با خامنه ای لاس می زنی" که این را هم نويسنده اضافه می کند.
عده ای از دوستان هم شاکی شده اند که چرا سروش این دانشمند بزرگ سيد حسين نصر را به جای اینکه درست و حسابی نقد کند، رييس دفتر فرح بودنش را به رخش می کشد؟
سوؤال من از این دوستان این است "آيا شما به عمرتان هيچکدام از کتاب های نصر را خوانده اید؟ حالا درست است که من هم به زور به خاطر مدرسه (خدا ذليل کند این استاد کانادايی بهايی عشق عرفان دانشگاهمان را) يک چند صفحه خوانده ام اما نقد و توضيح روی تز های نصر زياد خوانده ام.
باور بفرماييد که در هر چهارچوبی و با هر متدولوژی از مارکسیسم گرفته تا اینستيتوشناليسم مذهبی* تا مترياليسم و غیره اگر بخواهيم تز کلی آقای نصر را نقد کنيم (منهای اینکه خواندن نقد های فلسفی ایشان به مدرنيته بسيار جالب است) به همين گیر اپستمولوژیک سروش می رسيم که:
"آشكار است كه تجربه اسلام در دوران مدرن چندان متفاوت با تجربه مسيحيت و يهوديت نخواهد بود. يعني بر خلاف پندار و كوشش سنتگرايان كه رجعتي خام و ناممكن به گذشته را خواستارند، و البته آن را در جامهاي از الفاظ پرطمطراق ميپوشانند و سر حلقه آنان كه روزگاري از دفتر فرح پهلوي، با تلسكوپ اشراق به دنبال امر قدسي در آسمان حكمت خالده ميگشت، اينك پرمدعاتر از هميشه به مدد مداحان و شاگردان ديرين خود به ميدان آوازهجويي پا نهاده است، آري برخلاف پندار اين سنتگرايان و ساكنان حجرههاي تحجر اگر اسلام نسبتي توازن ميان معرفت و هويت را ساماني خرد پسند ندهد، گرفتار سنت پرستان و هويت گرايان بيمعرفت و بيحقيقتي خواهد شد كه با بنيادگرايي كور، دمار از روزگار حقيقت برخواهند آورد".