پيرامون مسائل پر از اهميت برابری جنسی و جنسگونگی دو نکته خيلی مهم را يادم رفت که بگويم.

در تمام دوران کودکی ام که مثل آدم آرزو نـکرده ام که زندگی آرام و خوشحالی در کنار همسر مهربان و فرزندانم همانطور بگذرانم که مثلاً بنده خدا فرح خانم گذارنید، قطعأ آرزو کرده ام که گير کسی نيافتم که شب ها خر و پف می کند. صدای خر و پف پدرم هميشه من را که دو اتاق دورتر بودم آزار می داد و اگر شب خانه عمو پيروزم می خوابيدم که بد تر بود، تا صبح خوابم نمی برد.نکته ظريف اینکه چند صباحی که قبل از چند صباح فعلی، پيش فردی می خوابیدم که خدا را شکر درست مثل همان طرف قبلتر خر و پف نمی کرد، متوجه شده ام که گاهی همخوابه هایم شکوه می کنند که نمی توانند از صدای خر و پفم بخوابند. خوبی ماجرا این که من هرگز از صدای خر و پف خودم بيدار نشدم.

نکتۀ دومِ برابریِ جنسی اینکه فيلم هواشناس کارکتر اصلی اش مردی است که اخبار هواشناسی را می گويد.مردم هرزگاهی با ديدن این فرد در خيابان بسويش ليوان نوشابه ای، برگری، سوسیسی، غذای ارزان قيمتی پرتاب می کنند. نکته در قيمت شئی پرتابی است. بر سر و صورت مرد هواشناس هرگز باز مانده غذای گران قيمتی پرتاب نشده است. پدر مرد هواشناس که نويسنده مشهوری است نمی تواند دليل منطقی این بی احترامی را درک کند. از پسرش می پرسد"چرا کسی بايد بخواهد که روی تو بستنی پرتاب کند؟"
خوبی عيال من هم همين است. هميشه از بستنی های پرتابی متعجب است.