"What experience and history teach is this-that people and governments never have learned anything from history, or acted on principles deduced from it." G. W. F. Hegel

عشق جنون آور بنده به تاريخ نه تنها ارث پدری ام هست بلکه بيشتر مربوط به جنون داستانسرايی و داستان شنوی منه. فکر کنم که تاريخ دان خيلی مزخرفی از آب در بيابم چرا که داستان برايم از خود تاريخ مهمتره. تاريخ چيه به جز يک مشت داستان هيجان انگيز نسبتا واقعی. کار تاريخ نگار هم این هست که این داستان های نسبتا واقعی رو با توجه به جهانبينی که مد نظرش هست بنویسه و دوباره نويسی کنه. بقول آقا راجر واترز تاريخ برای احمق هاست. فرق من با خیلی از استادهام این هست که من حماقت خودم رو جزوی از خودم ميدونم و این رو قبول کردم که قراره تاريخ بنگارم چون حال میکنم. من قرار نيست دنيا رو نجات بدم. قراره داستان بسرايم. فرقم با رمان نويس درست مثل شاعری هست که در فرم کلاسيک غزل ميسرايد با شاعری که فرم را به کل کنار گذاشته. من تاريخ نويس درد سر و مشکلاتم بيشتره چون که بايد داستان هایم بويی از واقيعت داشته باشند. البته اگر هم دروغ باشه اصلا مهم نيست. فقط بايد يک گروه خاصی از دوستان آکادميک يا سياسی و يا غيره را پيدا کنم که از داستان دروغين من حمايت کنند و باهم جميعاً تاريخ بسازييم انشالّله! اول کتاب تاريخ فلان سال دبستان يک عکس بود که برده های مصری رو نشون ميداد که دارند کار ميکنند. از ظلم و ستم پادشاهان نوشته بود و اینکه تاريخ سرگذشت پيشنينان است و ما قراره از تاريخ درس بگيريم. من هنوز از اشتباهات شخصی خودم و ننه بابام درس نگرفتم، انوقت قراره از تاريخ درس بگيرم. همون که هگل همون بالا به اینگليسی گفته و بقول وودی آلن اینها همش جلق فکره

ديشب رفته بودم تاتر مکبث به کارگردانی سهیل پارسا. این دستيار کارگردان هم رفيق خودمون بود. قبل از برنامه يکی از دوستان مهندس از کوچکی سالن نمايش تعجب کرده بود. از دوست دستيار کارگردان پرسيد که بابا شما با این وضع وخيم تاتر نون شبتون از کجا مياد. سوالات تکراری هميشگی. بابا مردم برای چی ميروند کارهای هنری ميکنند وقتی نون توش نيست؟ برای چی سيامک با همه اون مهندسی شريفی رفته داره تاريخ هنر ميخونه؟ واسه چی این نازلی دهن خودش و همه دور و ورش صاف کرده آخرم هيچ غلطی نکرده؟ واسه چی این آيدا با اون همه مهندسی شريفی و کامپيوتر و دم و دستگاه رفته داره دانشگاه رقص ميخونه؟ درک جواب این سوالات واسه خيلی ها سخته. سوال من از تمام دوستانی که در حال نجات دنيا، ترويج خوشبختی، زياد کردن درآمد، چرخوندن صنعت، کشف داروها، پيشرفت علم، شکوفايی اقتصاد و ساير کارهای خطير در دنيا هستند این هست. آيا تا کنون خود ارضايی کرده اید؟