ادب از که آموختی؟
يک آقايی در قسمت نظرات به سن نسبتا کم من خرده ميگيرند و ميگوييند که "شما بچه های 25-26 ساله فکرميکنيد خيلی باحاليد که کلمات محاوره ای و بی ادبی و بی تربيتی در وبلاگ هاتون استفاده ميکنيد." ایشان متذکر شده اند که چون شما در مورد مسايل نسبتا مهمی اقدام به نوشتن ميکنيد درست است که ادبيات خود را پاکيزه نگه داريد. اخيرا هم این دوست خوب از بکار بردن لغت پتياره خيلی ناراحت شدند. این حسين درخشان هزار بار گفته من باز هم ميگویم که این سيبيل طلا حوزه خصوصی نازلی هست که بنا به اشکالات فنی عمومی شده و برای همين خصوصی خصوصی هم نيست. ضمن تشکر از انتقادات شما بايد عرض کنم که اینجا من هرچه دل تنگم بخواهد مينويسم
جواب درست و حسابی اینکه براستی مفهوم ادبيات بی ادب چيست؟ از ديد زبان شناسانه لغات مختلف در دوران مختلف استفاده های متفاوت دارند. معنی همين پتياره را در لغتنامه دهخدا نگاه کنيد، در زبان فارسی ميانه-پهلوی به معنای ستيز و دشمنی بوده. معنی امروزی آن آفت، بلا، مصيبت نيز هست. لغت مورد علاقه فردوسی در شاهنامه که این لغت را در مورد مخلوقات اهريمنی استفاده ميکرده. معنی قرن بيستم آن مکر، حيله، دغا و فريب است. البته پتياره دشنامی سخت قبيح هم هست به معنی زشت، مهييب و مکروه که به زنان گوييند. مفهوم های متفاوتی را با استفاده از لغت پتياره ميتوان بیان کرد، آيا برای يک نويسنده این عاقلانه است که به خاطر يکی مفهوم دشنامی این لغت تحریم کند؟ ََآيا به دور ريختن و تحريم لغات که مفهومی قبيح و دشنامی دارند، لغاتی که نهی مذهبی شده اند، لغاتی که بيانگر مفهومی های حرام و يا تابو هستند کار درست و اخلاقی است؟
مهمترين تحقيقات در باب استفاده عمومی از این لغات در آمريکای توسط دکتر تیموتی جی انجام شده و در چند کتاب و مقاله چاپ شده. من برای اولين بار يکی از مقالات این آقا را در کلاس روانشناسی سال اول خواندم و نوع ادبياتم تحت تاثير این مقاله عوض شد. حرف حساب اینکه روانشناسان، جامعه شناسان، متخصين مغز و اعصاب، و زبانشناسان هنوز نتوانستند تئوری واحدی بر دلايل فحاشی انسان ها ارائه کنند. اما آنچه که واضح هست مردم فحاشی ميکنند،اگر از مفاهيم این لغات منفور در محاوره ميتوان استفاده کرد برای نوشتار هم ميشود. و اصولا ادبيات رئال هم همين است. در يکی از مقالاتی که ميخواندم نويسنده ميزان لغات قبيح را که در روزنامه های مختلف آمريکا در سالهای مختلف سنجيده بود. نويسنده برايش جالب بود روزنامه نگاران بددهنی های مکرر نيکسون را اصلا در روزنامه های خود منعکس نکرده اند. در حالی که تصوير های موجود از همان سخنرانی های نيکسون بر رور نوار بيانگر شخصيت بی تربيت ایشان و استفاده مکرر از دشنام های قبيح هست. حالا فرض کنيد که تاريخ نوشتاری چقدر ميتواند دروغ گو باشد. به همين دليل هست که من از طرفداران پر و پا قرص ادبيات بی رو در بايستی ام. اگرلغتی مفهوم دلخواه من را بيان کند، از آن استفاده ميکنم بدون هيچ تبعضی