از اولين کتاب های تاريخی که بطور جدی در عنفوان کودکی خوآندم کتاب ظهور و سقوط رايش سوم بود که در کتابخانه ويلای عمو بيژن کنار کوزه تخم گلپر يافتم. با خواندن آن کتاب علاقه بسياری به تاريخ آلمان، اروپای جنگ جهانی يک و دو، نازی ها، هيتلر، و هلوکاست و غیره پيدا کردم. این مامانم هم از پس فيلم توپ های ناواران رو به ما زور چپآن کرد که به ناچار به سينمای جنگ جهانی هم علاقه مند شدم. تا به امروز ولی فيلمی به خوبی فيلم سقوط ساخته آلمان، اتريش، و ایتاليا ندیدم. این فيلم داستان آخرين روزهای زندگی هيتلر و نزديکترين اطرافيانش را در حالی که منتظر شکست برلين به ارتش سرخ هستند را آنقدر با سليقه بيان ميکند که من خيال دارم فردا دوباره بروم. اولين بار بود که در ميان فيلم های جنگ جهانی دومی شخصيتی اینچنينی از هيتلر ديدم. هيتلری که احساساتی ميشود، گريه ميکند، رومانتيک است. مهربان است- ديکتاتور، خشن، ديوانه، روانی و آدمکش است. هيتلر از این واقعی تر نيمشود. فيلم به حدی درباره شخصيت خود هيتلر و اتفاقات جانبی شکست رايش سوم منصف است که هنوز داد هيچ صهيونيستی در نيامده. مطمئن باشيد آگر فيلم در تاريخ نگاری دچار مشکل بود الان انجمن حمايت از قربانيان هلوکاست کلی شلوغ ميکرد. خيلی از کارکترهای فيلم نزديکان هيتلر هستند که حتی تا چند سال پيش نيز زنده بودند. ولی داستان سرای اصلی منشی شخصی هيتلر است که 3 سال پيش در آلمان مرد. این خانم از روابط انسانی اش با هيتلر ميگويد. بيشتر کارکتر هيتلر بر گرفته از صحبتهای این نزديکان و نقل قولهای آنهاست. دو نوار صوتی تصويری هم از هيتلر در محافل خصوصی باقی مانده که منبع اصلی گرونو گنز برای تقليد صدای هيتلر در محافل خصوصی است. ظاهرا هيتلری که مدام در حال داد و فرياد در محافل عمومی بوده، سرشتی خيلی آرام داشته. فيلمش عاليست، به تمام معلم هايی که تاريخ اورپا درس ميدهند پيشنهاد ميکنم که این فيلم را حتما سر کلاس های خود نشان دهند و متذکر شوند که این پتياره تاريخ چقدر مزخرف است. تفاسير فيلم شناسانه این فيلم هم به عهده آنها که بلدند