توکای مقدس


خداوندا! کاريکاتوريست هایِ طراحِ نويسنده، با نگاه تلخ و زبان طنز را زياد بفرما و ما را از شر آن کاریکاتوریست های بی استعداد که جفنگ زياد می گويند خلاص بفرما.
این صفت رنجور را من برای عيالم هميشه استفاده می کنم. وبلاگ توکای رنجور را از دست مدهيد.

ياداشت های مورد علاقه من:

اعتراف می کنم که اهل چشم و هم چشمی هستم و این وبلاگ را به خاطر کم نیاوردن از "محمد علی ابطحی" راه انداخته ام و

اعتراف می کنم که نوشتن را دوست دارم اما کسانی را که بد می نویسند تحقیر می کنم و شاید به همین خاطر از نیک آهنگ کوثر به عنوان یک وبلاگ نویس اصلا خوشم نمی آید و

اعتراف می کنم که نیک آهنگ کوثر به عنوان یک کارتونیست شخصیتی جدا از نوشته هایش دارد که... آن را هم دوست ندارم! و
« علی آقا به تازگی برای آپارتمانش به جای فرش، پوست گورخر خریده است. وقتی صحبت از پوست گورخر شد من مثل کسی که عمری در کار خرید و فروش گورخر مو سفید کرده، گفتم که مواظب باشد سرش کلاه نگذارند چون پوست گورخر هم مثل فرش استانداردهایی دارد که علامت مرغوبیت آن است مثلا باید تعداد خط های روی پوست حتما فرد باشد، سمت راست و چپ پوست حتما قرینه باشد، پوست مال یک خر "نر" باشد و یک خبره می تواند با دست کشیدن به پشت پوست جنسیت صاحب آن را تشخیص دهد و....»
***

کسی که زن دارد……….. فقط زن دارد

کسی که زن ندارد………. فقط زن ندارد

***

« طراح ساختمان یک "ناسیونالیست آستیگمات" بوده، قراین کافی برای پافشاری بر صحت مدعای فوق وجود دارد چرا که تمام قاره ها به رنگ زرد نشان داده شده اند و تنها "ایران" است که با رنگ سبز یشمی جدا شده و از گوشه ی راست ساختمان به تدریج در حال جدا شدن از بقیه ی دنیای متمدن است! (دلیلی بر آستیگماتیسم چشم خالق اثر)»
***
«" بویناک نویسی" با "بودار نویسی" مثقالی هفت صنار توفیر دارد، خدای نکرده به نویسندگان پرآوازه ای مثل مرحومان ساعدی و هدایت بر نخورد.»

بابا اصلاً همه اش خوبه
...

بدين وسيله به دکتر سعيد حنايی کاشانی اعلام می دارم که ديگر منتظر من نباشند، من يک وبلاگ مورد علاقه ديگر پيدا کردم.