برای ایلدارها

ایلدار را چطور می نويسند؟با الف؟ با عين؟ اسم ترکی است. در آذربايجان اسم سروی است، به معنی پيروز است.

بهنام می گويد که مردم ایران همه بيمار اند. همه بيمار روانی اند. همه حداقل اش نشانه های بيماری پست تراماتيک را دارند و از ضربه های روحی روانی آسيب ديده اند.

مريم می گويد که امسال نوروز ششصد نفر فقط در راه ها مرده اند.

آقای حسينی من نازلی ام. مامانم جرات نمی کند زنگ بزند. ایلدار حالش چطور است؟ ایلدار فوت شد نازلی جان!

آمده ام در کمد که صدای گريه فرح خانم را نشنوم. ضجه می زند که اگر بچه پولدار بود که موتور سوار نمی شد. اگر بچه پولدار بود ماشين باباش را سوار می شد. ضجه می زند که بميرم برای علی. علی با این بچه مرد. بميرم برای مادرش که این بچه را از او گرفتند و درست و حسابی نديدش. بميرم برای خاله ام که این بچه را بزرگ کرد.

فيروزه خوشحال بود که امسال ديپلم اش را گرفته است. می گفت ایلدار آرزو دارد که به دانشگاه برود. خوشحال بود که از سهميه جانبازی پدرش بلکه بتواند استفاده کند.

پويان می گويد که حساس ترين و امنيتی ترين موضوع کاری در ایران زندگی جانبازان است. از جانبازان نمی شود عکس گرفت، نمی شود فيلم ساخت. به قدری در مورد جانبازان کوتاهی کرده اند که حالا منتظر اند يکی يکی شان بميرند تا خلاص شوند از شرشان.

فرح خانم گريه می کند که ما مرگی به این تلخی نداشته ایم. کل خانواده مان نابود می شود. می گويد فروزان بود که در اوين کشتندش. حالا هم ایلدار.

مينا-خاله نگران است. می گويد همين امروز بگذرد. من نگران فيروزه ام. تازه از بيمارستان مرخص شده است. يک عمر است که دارد از فرهاد مراقبت می کند. حالا خودش بيماری عجيب و غريب عصبی گرفته است: بی خوابی های زياد پای چرخ خياطی. تمام بدنش پر از تاول های چرکی است. فيروزه ضجه می زند که ایلدار من روی تخت بيمارستان مثل ماه خوابيده بود.

مهدی خلجی نامه داده که برای حادثه قوم و خويش ام متاسف است. به او نامه دادم که در جنگ لبنان اسراييل بيمارستان ها را زده بود و شما در تلوزيون از اسرييل حمايت می کردید من با خودم فکر می کردم که کی نوبت ما می رسد.

مهدی ضد خشونت است: "من ضد خشونت ام!" انگار تحريم ها نمی کشند! از سال نود 1.250.901 انسان در عراق به خاطر تحريم های غير خشونت آميز شما مرده اند. آن وقت شما طرفدار خشونت نيستيد؟ این هم دروغ است؟ اضافه کنيد اش به شکايت نامه حقوقی تان، به اقدام قانونی تان.

مهدی طرفدار تحريم های اقتصادی است. تحريم های اقتصادی ای که کمر فيروزه را خواهند شکست. تحريم های اقتصادی ای که ایلدار ها را در جاده ها و هواپيما ها خواهند کشت که جمهوری اسلامی تضعيف شود. تضعیف شود که وقتی "جنگجو های آزادی طلب" حمله کردند زودتر از پا در آيد. که از پا در آيد؟ آنها که بچه پولدارند ماشين سوار می شوند، آنها که روی موتور اند از پا در می آيند.

ایلدار بيست و يک سال داشت. قدش بلند بود. چشمان درشت سياه داشت. خوشگلترين پسر خانواده بود. ایلدار بدن سازی می کرد. ایلدار می خواست به دانشگاه برود...ایلدار می خواست.
----------------------

از فک و فاميل های فرح خانم با صفا تر پيدا نمی شه. در عزا و عروسی آواز می خونند. می دونم که حسابی حال همه رو گرفتم. می دونم که این مرام آذری عزاداری نيست که اعصاب مردم را بهم بريزی و رهاشون کنی به حال خودشون. به هر حال هر عزايی جشن زندگی هست.

این ها را می ذارم اینجا که صبح که فرح خانم بيدار شد گوش کنه. شما هم گوش کنيد که از اینجا با غم نريد.

(اینها را از این وبلاگ موسيقی آذری پيدا کردم)از عاليم قاسمف موسيقی مقامی گوش کنید.

اگر لينک ها کار نمی کنند مستقيم به این اینجا برويد و گوش کنيد--شماره 1 شدید توصیه می شود.

1 - ELINDE SAZIN - QURBAN - SEN SUNBUL

آهنگ های مردمی از سخاوت محمودف-اگر لينک ها کار نمی کنند مستقيم به اینجا برويد.

Səxavət Məmmədov - Xalq mahnıları (2001)

Ashig Adalet - Telli sazin sehrinde [Saz]

01.Yanig Keremi

02.Naxchivani

03.Ruhani