پس فردا سينما هم برو!!

لوا کامنت هايش را اديت می کند که کسی حرف بی مورد نزند. من هم که خوب نمی کنم. الان متوجه شدم که اگر حساب جنسيت افراد را روی اسم های مستعارشان و طرز نوشتارشان بگذاريم بنده يک عدد هم کامنت از زنان خواننده این وبلاگ دريافت نکرده ام.
کسانی که در تجارت آموزش سکس و خريد و فروش ادوات لازمه ای همچون ديلدو و مچاچنگ و فيلم پورنو و عکس و لباس خواب سکی و لوبريکانت و ...هستند يک تئوری دارند که این مغازه های فروش این ادوات و کتب و مواد و البسه و...بايد محيط مهربان حرفه ای که به زنان بی احترامی جنسی نشود، داشته باشند.

از این رو در این شهر شريف تورنتو و در دنيای مجازی مغازه های يافت می شوند که تجارت سکس شان با شعار "وومن فرندلی" به معنی- دوست زنان- هست. يعنی اگر خانمی برود در این مغازه ها از فروشند در باب کير کاشی های موجود با شکل و شمايل ها و رنگ و بوی مختلف سئوال کند فروشنده که می تواند مرد هم باشد حق ندارد لبخندی به سان لبخند پسران حشری کوچه شهيد باقری ميدان ونک به طرف تحويل دهد و بپرسد "برا کونت می خوای يا واسه کست، جيگر!" مساله البته آبجکتيفی شدن است که حرص آدم را در می آورد. يعنی وقتی زنی آنقدر اعتماد به نفس و عامليت جنسی دارد که سرش را بالا بگيرد و برود در مغازه و در مورد جنس مچاچنگ از طرف سئوال کند_ طرف فوراً به او به چشم شئی نگاه نکند. او را کس نبيند. او را در موقعيت جنسی نگذارد که جنس حقير هست و از برای "کير" مرد خلق شده است.

مساله و نکته مهم و موفقيت این مغازه های بی ناموسی دوستار زنان این هست که تا جايی که می توانند بدون نشان دادن قضاوت (خوب قضاوت که حتماً می کنند) به مشتری سرويس می دهند و در مقابل پول دريافت می کنند. به این ترتيب هيچ زنی اضطراب و نگرانی ندارد که به خاطر خواستن سکس و خريد ادواتی که نهايت به درد ارگاسم اش و رفع حشريتش می خورند مورد تجاوز و فحاشی جنسی قرار بگيرد. فحاشی جنسی هم فقط این نيست که به خواهر مادر کسی فحش بدهيد. يک کلام "جون "و "جيگرتو" با توجه به موقعيتی که گفته شود کافی است که شما زنی را شئ جنسی خودتان کنيد و حقيرش بشماريد.

با وجودی این خيال ندارم قوانين کامنت دونی ام را عوض کنم. من فکر می کنم این کامنت دونی من به همان اندازه جامعه فارسی زبانان (چون فارسی می نويسم می گويم-برداشت ناسيوناليستی نکنيد) جای وحشتناکی است برای زن بودن. درست مثل ميدان ونک می ماند که انگشتمان می کردند. من می دانم که خواننده زن دارم می دانم چون با خيلی هاشان در ارتباط ام اما این روی سخن ام به خوانندگان مردم ام هست. به آقای "کس پسند" که ديروز برايم کامت گذاشت...تجاوز و تدعی تان را به حقوق جنسيتی زنان را مشاهده می فرماييد؟ من هيچ انتظاری از کسی ندارم ولی با این تجاوز زبانی چه بايد کرد؟ می شود رفت و حمام زنانه زد و مردها را هم راه نداد. این واقعيتی است که با آن طرفيم-نيست؟

دوستی تعريف می کرد که فلان مرد روشنفکر در مهمانی هنگام خداحافظی بدن این دوست را به بدن خودش فشرده است طوری که دوستم فرو رفته بوده در گوشت آن مرد و راه فراری نداشته. گفتم "بايد همان لحظه دست می بردی خايه هايش را محکم می گرفتی...چه غلطی می خواست بکند!"

مساله این است که لحظه ای که زنی عامليت جنسی پيدا می کند می شود خطر برای جامعه مرد سالارانه. زنی که عامليت جنسی پيدا می کند ديگر نمی خوابد روی تخت که "آقايش" بياد. زنی که عامليت جنسی پيدا می کند انفعال برايش معنی ندارد...ارگاسمش را می خواهد...می خواهد لذتش را ببرد و بعله همه اینها را می خواهد که پس فردا سينما هم برود!!
---------------------
يک مساله ای را هم در حاشيه اضافه کنم که این مغازه اکثراً شعار مشابه ای را برای تمام اقليت های جنسی دارند و کلاً شعار اصلی شان "پازيتيو سپيس" هست این به این معنی است که درست همان رفتاری را که با زنان می کنند با مردان و زنان فراهنجار هم می کنند. تصور کنيد مرد گی ای را که برای خريد يک ناقابل پات پلاگ مجبور باشد برود دروازه قزوين تهران.

* يادم نيست جوکش چه بود ولی يک هموطنی که خوب احتمالاً رشتی بودی می رود خانه می بيند زنش با فرد ديگری مشغول است و حالا فضا سازی اش بعهده خودتان و عصبانی می شود ومی گويد: "پس فردا سينما هم بر
و"