وسط این همه چهره های دوست ها و آشنايان چهره يک معلمِ قديمی ام حسابی اعصابم را به هم ريخت. پير و شکسته شده است، اما مگر می توانسته پير و شکسته نشود؟ عزيز ترينِ عزيزانش را در زندان های آقايون از دست داده است و عزيزانی هم که برايش در این دنيا باقی مانده اند را بمب های صدام از او گرفته اند و او را در برزخ خانواده شهيد بودن (چه آنها که جمهوری اسلامی کشت و چه آنها که صدام زحمت اش را کشيد) رها کردند.
از این ناراحت ام که چقدر این آدم در زندگی اش محترم، مستقل ، و زحمت کش بوده و هست و الان بايد چه بی حرمتی ها از دهان يک مشت بی شرمِ رذلِ کثيف بی همه چیز بشنود. از این خوشحال ام که با تمام سختی های زندگی اش همچنان در مقابل دادگاه انقلاب ایستاده و خطراتش را به جان خريده است. خطری که شايد در بهترين حالتش بازديد دوباره از زندانی باشد که سال ها ملاقاتی اش بوده است.
******
این لينک ها را هم از وبلاگ شب نامه ها دزديدم:
گزارش یك شاهد عینی: من آنجا بودم !
بازداشت گسترده زنان در آستانه روز جهانی زن/مریم شبانی
بازداشت بيش از 40 تن از فعالين حقوق زنان/خبر روزنا
دستگيري گسترده زنان در برابر دادگاه انقلاب/ فهیمه خضرحیدری
دستگیری فعالان زن در آستانه 8 مارس /آمنه شیرافکن
حالی درون پرده بسی فتنه ها می رود.../ایمان پاک نهاد
هشت مارس در زندان/ ساسان آقایی
بازداشت زنان در مقابل دادگاه انقلاب/نفیسه زارع کهن
سرمقاله ای برای اجرا/مهدی افشارنیک
بازداشت 27 تن از فعالان زن /هنوز
باز هم بچه ها را بردند؛اینبار قبل از روز زن/آزاده عصاران
به استقبال روز زن/سمیه توحیدلو
زنان هم سوار قطار ترمز بریده اند!!/سولماز شریف
بازداشت گسترده زنان در مقابل دادگاه انقلاب تهران/سعید پورحیدر
دستگیری زنان؟دوباره؟/ امید معماریان