ديشب که شات های تيکلا را بالا می بردم، مدام فکر سياست های پيرامون الکل بودم. فکر می کردم که این ماده مخدره مزخرف آيا انصاف است که قانونی باشد و ماراجوانا، این ماده مخدره نازنين، نباشد؟ آدم ترسويی که من باشم، واقعاً ترجيح می دهم که پات را از مغازه عين آدم بخرم تا اینکه يواشکی و از بازار آزاد. تازه پول ماليتاش هم به جيب دولت فخيمه کانادا می رود که خوب از دموکراسی های کم و بيش مورد علاقه من است. همين الان هم دولت استانی و دولت فدرال فخيمه کانادا کلی ماليات بار تنباکو، این کشنده ماده سمی شديداً اعتياد آور، می کنند که آمار و ارقامش را اینجا ببنيد و همين قدر بدانيد که يک پاکت سيگار بسيار معمولی در تورونتو قيمتش ده دلار ناقابل است. حالا اینکه چرا الکل و تنباکو این دو ماده مخدره زيان آور آزادند و ماراجوانای نازنين همچنان غير قانونی بر می گردد به اذهان عمومی در ايالات متحده آمريکا. به دلايل کاملاً فرهنگی اذهان عمومی محافظه کاران در آمريکا و استان های نسبتاً محافظه کار کانادا (آلبرتا) استفاده از ماراجوانا را ربط می دهند به تمام خلاف های سنگين دنيا از جمله بی ناموسی، قتل، و غارت. به همين دليل ايالات متحده آمريکا با اینکه کانادا بسيار مايل است که مالياتی سنگين به ماراجوانا ببندد و آزادش کند، اجازه این کار را به دولت فدرال کانادا نمی دهد. به عبارتی آمريکايی ها می گويند، زکی شما ها ماليتش را بگيريد که به شکل غير قانونی در آمريکا پخش شود؟

و چه قدر ما از دست این اذهان عمومی تخمی در آمريکا بکشم....جنگ در عراق کافی نبود، خوراک پات شبانه مان هم بند فضولات فکری تکزاسی هاست.