من هروقت در دفاع از حسين درخشان چيزی می نويسيم می آيد روی چت که "آن فلان چيزش را عوض کن که به ضرر من است" خلاصه معمولاً هم دعوامان می شود که من می گويم عوض نمی کنم که نمی کنم همين است که هست و او هم به من می گويد "از خود راضی." حالا حکايت این مدح سيماست. ننه جان الهی قربانت بروم حالا ما در گفتن داستان معمولاً آب و تابش را زياد می کنم اما شما به ما نگو خالی بند که دشمنان بل بگيرند.... از شوخی گذشته سيما حرصش گرفته است که ملت به هيکل من گير می دهند و برای شوهريابی ام يک نامه معرفی نوشته است که بيا و ببين. والّله سيما جان زشت و زيبا را خودت می دانی که بنده يک پرس چلوکباب سلطانی را با هيچ زيبايی عوض نمی کنم. پس زنده باد کباب که تا هست من خيکی ام.
از سيما بخوانيد.
از سيما بخوانيد.
راستش چیزی که من را ناراحت می کند، این است که کسانی که با تمام ادعایشان، معیارهای زیبایی شان مدل های انورکسیک هالییود است، در وبلاگ خودشان و یا با کمال بی نزاکتی، در کامنت های یکی از وبلاگ نویسان خوب، یا به دلیل چاق بودنش به او فحش زمین و زمان را می دهند، یا چاق را به معنای فحش به کار می برند. برای من این حرکت این افراد نادانی و ظاهربینی و سطحی بودنشان را می رساند. نمی دانم چرا معیارهای ساختگی هالیوود (که راستی فقط انگار شامل زن ها می شود!) اینقدر برایمان مهم شده اند که هر زنی از این معیارها دور شود در چشم ما "اخ" می شود! تا آن حد که وقتی در برابر عقایدش کم می آوریم، به مسخره کردن هیکل او می پردازیم. اگر در کامنت های وبلاگ ها دقت کرده باشید، جایی نمی بینید که خشونت لفظی تا این حد نسبت به بدن زن دیگری به صورت گرافیک و با چاق و خیکی خطاب کردنش اعمال شده باشد. راستش من بارها از نازلی خواسته ام که آن کامنت ها را پاک کند، اما خدای شفافیتش انگار اجازه نمی دهد.