مدرنيته چيست!!

حيف شد این سيما رفت....من معمولاً يک شلوغ بازی ای می کردم به اميد این بود که سيما مسئوليت تئوريکش را به عهده بگيرید و همچنان که تخصص اش هست- به قول پريشان بلاگ خدا بيامرز- تئوری را با قرمه سبزی قاطی کند....به هر حال سيما نيست و این من ام سيبيلی تنها در آستانه فصلی سرد. يک پيغام هم برای خوانندگان سيبيل داشتم که بابا شما ها عجب آدم هايی هستيد ها. من هروقت کس و شعر خالص می نويسم 150 تا کامنت می گذاريد و حسابی هيجان زده می شويد که بيا و ببين. حالا، هروقت فسفر می سوزانم و مطلب آدم حسابانه می نويسم دريغ از يک کامنت درست و حسابی!!


قبلاً هم این را نوشته ام...در ادبيات مشروطه ایران با آمدن يک سری مفهوم های مدرن (فعلاً به خاطر بحث این را قبول کنيم) همچون وطن، دولت، مجلس، و بانک... در روزنامه ها مقاله هايی -که دکتر محمد توکلی به آن ها چيستان های مشروطه می گويد- به چاپ رسيد. يعنی ملت مقاله چاپ می کردند و عنوانش بود "وطن چيست." حالا من بارها ديده ام که این واژه مدرنتيه در ميان فارسی زبان ها درست مثل يک آرمان شهر تعريف می شود که ما يا وسط راهیم، يا اول راهيم، يا داريم کم کم می رسيم. به عبارتی بار معنوی بسيار مثبت با واژه مدرنيته همراه هست که آن را در کنار واژه ها و ترکيب های «خوب»، «به به»،« چه عالی»، و «از این بهتر نمی شه» قرار می دهد...
فکر می کنم زمان آن رسيده که همچون اجداد مشروطه خواه مان این فلان فلان شده مدرنتيه را هم هر بار مثل نقل و نبات استفاده می کنيم درست توضيح دهيم که منظورمان چيست. توجه شما را به يک مکالمه با يک دوست جلب می کنم

کامنتی از س.پ که در پست قبل دريافت کردم:
قصد پاسخگویی به مطلبت رو ندارم، ولی چند اشتباه عمده تو نوشته ات هست که به نظرم منطقت رو زیر سوال می بره
1- خط کشی مردانه و زنانه اونم تو ابتدای قرن بیست و یکم یک مقدار دور از مدرنیته است.
2- سیاست یعنی هنر بدست آوردن قدرت و ربطی به ماهیت قدرت و غیره و ذالک نداره... اگه کسی هم چه مرد چه زن برای قدرت نجنگه سیاستمدار نیست.
3- اطلاق واژه جنبش به یک خیال بازی واهی یکمقدار اغراق به نظر می رسه، به هر حال جنبش فارغ از معنی لغتنامه ای تو دنیای سیاست یه تعریف خاص داره که در مورد گنجی صدق نمی کنه
4- مارشال برمن جایی گفته" آنچیز که سخت به نظر می رسد ناگهان دود می شود و به هوا می رود" این خط کشی های مردانه و زنانه هم روزی تغییر می کنه در صورتی که طرفین بخوان، خانم لاهیجی با تمام احترامی که براش قائلم هرجا که گیر می کنه از زن بودنش استفاده می کنه برای پیشبرد کاراش و یا دلیل شکست خوردن، نمی شه هم از جنسیت برای پیشرفت استفاده کرد و در مقابل از تبعیض جنسیتی سخن گفت،
در این مورد بعداً تو وبلاگم می نویسم ولی یک چیز رو فراموش نکن ... انسان انسانه
*********
پاسخ من:
و اما س.پ عزيزم این مدرنيته چيست که زن و مرد ندارد!! و گويا خيلی چيز خوبی است و در شهر يافت می شود همانجا که انسان ها انسان اند!
آن جمله هم آقای مارکس مخترع مارکسيسم بود که گفت.
سياست هم پستان من است که اگر برهنه باشد نمی شود ولی اگر پوشيده باشد نشان از مدرنيته است...چون من خيلی دلم می خواهد در این استخر ساختمانمان سينه هايم را بيرون بياندازم و شنا کنم . من نمی فهمم که فرق سينه بنده با سينه اصغر آقا چيست اما این مدير ساختمان مان می گويد در دنيا مدرن ديدن سينه زن حرام است و اخلاق بچه ها خراب می شود و شما اگر خيلی دوست داريد لخت شنا کنيد...تشريف ببريد در این قبيله های آفريقايی غير مدرن که نشنال جغرافی عکس شان را می گيرد به آدم های مدرن نشان می دهد...زندگی کنيد
در مورد خانم لاهيجی هم با شما موافقم و منتظر نقد کوبنده تان....
مخلصم
و البته خدا کند که روزی این مرز ها بر داشته شوند چون راستش را بخواهيد این آب که از زير سينه من رد می شود خيلی حال می دهد
**********
پاسخ س.پ:

یه مثال قشنگ در مورد سیاست هست با این مضمون که سیاست جنگ قدرته ... با این تفاوت که این جنگ تو دنیای غرب تو اتاق شیشه ای اتفاق می افته به دلیل ماهیت رسانه ولی تو ممالک درجه دو تو زیر زمین... راستی از کی تا حالا اصغر آقاها تا توروتو هم اومدن؟... برهنگی اما یه انتخابه چه روحی چه جسمی که اتفاقاً من طرفدار هر دوتاشم مخصوصاً نوع دوم ... اما یه حق رو هم برای همسایه های آپارتمان احتمالیم قایل می شم(ببخشید من تا حالا آپارتمان زندگی نکردم مجبورم فرض کنم) که نخوان منو به هر دلیلی لخت ببینن و این ربطی به مدرنیته نداره جز حق فکر کردن و لظهار نظر برای همه به میزان برابر... گرچه از لحنت پیداست مدرنیسم رو با مدرنیته اشتباه گرفتی ... اون قبیله آفریقایی هم درد شما رو دوا نمی کنه چون یهو سردتون می شه مجبور می شین یه چیز بپوشین و ممکنه محاکمه بشین به جرم پوشش ... یه جزیره می شناسم که کارتون رو راه می اندازه اگه دوست داشتین اسمش و جاشو براتون می نویسم.... برای اینکه بدونین مدرنیته چیست کتاب تجربه مدرنیته اثر مارشال برمن رو بخونید گرچه دانشجوی فلان رشته فلان دانشگاه اگه هنوز نمی دونه مدرنیته چیه با این کتاب هم کارش راه نمی افته
**********
و دوباره پاسخ من:

س.پ جان
من فکر نمی کنم اگر از لحن من پيداست که مدرنيسم را با مدرنيته اشتباه گرفته ام...از لحن شما که نه اما از نوشته تون بر می آيد که آنچه برمن گفته در این باب را مطالعه کرده اید اما در موردش عميق فکر نکرده ايد. خواندن عميق يک متن خواننده را وا می داره که با تحقيق و جستجو متن را به نقد بکشه....به عنوان مثال عنوان کتاب مورد نظر شما جمله معروف مارکس هست که می گه:

ALL THAT IS SOLID MELTS INTO THE AIR

برمن در واقع نظر لطف شديدی به مارکس داره در نقد و توضيح مدرنيته. این کتاب هايی هم که اصولاً در باب مدرنيته هستند فوراً بايد تکليف خودشون رو از لحاظ تئوری با مدرنيته و مدرنازيسيون مشخص کنند. و خوب البته این همان چيزی است که من فکر می کنم شما درست متوجه اش نشديد. آقات برمن در مورد تجربه مدرنيته می گه:
....experience of space and time, of the self and others, of life’s possibilities and perils—that is shared by men and women all over the world today...

به عبارتی مدرن شدن و کردن يک سری اتفاقات هست که داره در جامعه می افته و مدرنيته تجربه بشری این اتفاقات.

حالا برای يشتر کسانی که نقد به مدرنيته دارند (کما اینکه برمن هم داره) این تعريف ها تعاريف استاندارد هست...اما در سطح نقد معمولاً آدم ها در بخش تجربه بشری اش هست که باهم اختلاف نظر دارند....
منظور من هم از ارتباط برهنگی هم با سياست این بود که به شما نشان دهم که مثلاً تجربه مدرنتينه جورری بوده که سياست های حاکم بر دست من با سياست های حاکم بر پستان من متفاوت هست. منظورم این هست که قدرت های اجتماعی هم قابليت حکم دادن دارند برای پستان من. این در مقابل تعريف نسبتاً سطحی شما از سياست قرار می گرفت و اميد ام این بود که شما منظورم را بفهميد. این فقط يک مثال بود و من معمولاً ساعت های می روم که کسی نباشد که بتوانم کار خودم را بکن
م