بازتاب جايزه نوبل اورخان پاموک در ترکيه نوشته ای از خالد رسول پور را از دست مدهيد:
"چهلوهشت ساعت پس از اعلام نام اورهان پاموک به عنوان برندهی نوبل ادبی سال 2006، کانالهای رنگارنگ تلهویزیونی ماهوارهای ترکیه که عادت نداشته و ندارند به ادبیات بپردازند و شب و روز ویترین ابتذال و مصرفگرایی ِ عوامانه و تقلیدی ِ بیمایه بوده و هستند، ناگهان به خود آمدهاند و با دعوت از بیشمار سیاستمداران و ادیبان سیاستپیشه، به لجنمالکردن چهرهی تابناک نویسندهی مستقل ِ آزادهی نامورشان مشغولشدهاند. چهرههای گُرگرفته از خشم، غبغبهای کراواتپیچیدهی مدام دربلع و تُف، دستهای لرزان ِ از ناتوانی در بیان، و البته اینها همه همراه با بمباران بیامان رکلام ِ شامپو و پوشک و گوشی موبایل. تا این ساعت هنوز از اعلام موضع رئیسجمهور و نخستوزیر خبری نشده و احزاب ِ نظامیساختهی بیشمار کشور، در توهین و هتاکی به نویسندهی جهانیشان، از هم سبقت میگیرند. کسی از ارزش ادبی نوشتههای پاموک سخنی نمیگوید و کسانی که تا دیروز حتا نام نویسندهی بزرگ دیگرشان (یاشار کمال) را نیز نشنیده بودند، از پامالشدن ِ حق او میدرایند؛ در حالیکه خود یاشار کمال این جایزه را حق پاموک و هدیهی جهان به ادبیات ترک میداند. شوونیستهای تُرک تا آنجا پیشرفتهاند که اعلامکنند در صورتیکه پاموک خائن از گرفتن این جایزه خودداری نکند، تابعیت او باید لغو شود!"
راستی قضیه چیست؟
لينک باز هم از طريق نيلگون
------
چون می دونم که شما خوانندگان عزيز اکثراً تنبليد و روی لينک ها کليک نمی کنيد ترجمه این شعر از ناظم حکمت را که به گمانم مترجم خود خالد رسول پور باشد را از دست مدهيد :
"در آن سالهای نه چندان دور سرکوب، آتاترکیستها نویسندهی دیگری را هم آوارهی زندانها و تبعیدگاهها و پایتختهای جهان کرده بودند: ناظم حکمت بزرگ!
و ناظم حکمت چنین سروده بود:
" ناظم حکمت به وطن خیانت میکند هنوز!"
[…]
این بود سرمقالهی روزنامهای چاپ آنکارا
که به چاپ زد آن را
با حروف درشت و سیاه و چشمگیر.
آن را به چاپ زد
در کنار ژنرال آمریکایی «ویلیامسون»
نیش را باز کرده تا بناگوش
و میخندد به ابعاد 66 سانتیمتر مربع!
من خائن وطنم. من وطنفروش.
و شما جمله، وطنپرست و وطنپرور.
من خائن وطنم آری:
اگر وطن در کشتزارتان، در چکهای بانکتان،
در صندوقهای پولتان باشد
اگر وطن، کنار جادهها جانسپردن باشد از گرسنهگی
اگر وطن، در کوچهها چونان سگان، فتادن و
لرزیدن است از تب نوبه
اگر وطن مکیدن گلگون خون ماست در کارخانهها
اگر وطن سرنیزه است و باتون پلیس
اگر وطن، تامین اعتبار و دریافتی شماست
[…]
اگر وطن هرگز رهانشدن باشد از این سیاهی متعفن
من خائن وطنم آری!
بنویسید در سرمقالههای خود
با حروف سیاه و درشت و چشمگیری که شما راست:
"ناظم حکمت هنوز دست از خیانت به وطن برنداشته است"!
***
و انگار خیانت نویسندگان ترکیه همچنان ادامه دارد و البته اینبار:
"اورهان پاموک" به وطن خیانت میکند هنوز
"چهلوهشت ساعت پس از اعلام نام اورهان پاموک به عنوان برندهی نوبل ادبی سال 2006، کانالهای رنگارنگ تلهویزیونی ماهوارهای ترکیه که عادت نداشته و ندارند به ادبیات بپردازند و شب و روز ویترین ابتذال و مصرفگرایی ِ عوامانه و تقلیدی ِ بیمایه بوده و هستند، ناگهان به خود آمدهاند و با دعوت از بیشمار سیاستمداران و ادیبان سیاستپیشه، به لجنمالکردن چهرهی تابناک نویسندهی مستقل ِ آزادهی نامورشان مشغولشدهاند. چهرههای گُرگرفته از خشم، غبغبهای کراواتپیچیدهی مدام دربلع و تُف، دستهای لرزان ِ از ناتوانی در بیان، و البته اینها همه همراه با بمباران بیامان رکلام ِ شامپو و پوشک و گوشی موبایل. تا این ساعت هنوز از اعلام موضع رئیسجمهور و نخستوزیر خبری نشده و احزاب ِ نظامیساختهی بیشمار کشور، در توهین و هتاکی به نویسندهی جهانیشان، از هم سبقت میگیرند. کسی از ارزش ادبی نوشتههای پاموک سخنی نمیگوید و کسانی که تا دیروز حتا نام نویسندهی بزرگ دیگرشان (یاشار کمال) را نیز نشنیده بودند، از پامالشدن ِ حق او میدرایند؛ در حالیکه خود یاشار کمال این جایزه را حق پاموک و هدیهی جهان به ادبیات ترک میداند. شوونیستهای تُرک تا آنجا پیشرفتهاند که اعلامکنند در صورتیکه پاموک خائن از گرفتن این جایزه خودداری نکند، تابعیت او باید لغو شود!"
راستی قضیه چیست؟
لينک باز هم از طريق نيلگون
------
چون می دونم که شما خوانندگان عزيز اکثراً تنبليد و روی لينک ها کليک نمی کنيد ترجمه این شعر از ناظم حکمت را که به گمانم مترجم خود خالد رسول پور باشد را از دست مدهيد :
"در آن سالهای نه چندان دور سرکوب، آتاترکیستها نویسندهی دیگری را هم آوارهی زندانها و تبعیدگاهها و پایتختهای جهان کرده بودند: ناظم حکمت بزرگ!
و ناظم حکمت چنین سروده بود:
" ناظم حکمت به وطن خیانت میکند هنوز!"
[…]
این بود سرمقالهی روزنامهای چاپ آنکارا
که به چاپ زد آن را
با حروف درشت و سیاه و چشمگیر.
آن را به چاپ زد
در کنار ژنرال آمریکایی «ویلیامسون»
نیش را باز کرده تا بناگوش
و میخندد به ابعاد 66 سانتیمتر مربع!
من خائن وطنم. من وطنفروش.
و شما جمله، وطنپرست و وطنپرور.
من خائن وطنم آری:
اگر وطن در کشتزارتان، در چکهای بانکتان،
در صندوقهای پولتان باشد
اگر وطن، کنار جادهها جانسپردن باشد از گرسنهگی
اگر وطن، در کوچهها چونان سگان، فتادن و
لرزیدن است از تب نوبه
اگر وطن مکیدن گلگون خون ماست در کارخانهها
اگر وطن سرنیزه است و باتون پلیس
اگر وطن، تامین اعتبار و دریافتی شماست
[…]
اگر وطن هرگز رهانشدن باشد از این سیاهی متعفن
من خائن وطنم آری!
بنویسید در سرمقالههای خود
با حروف سیاه و درشت و چشمگیری که شما راست:
"ناظم حکمت هنوز دست از خیانت به وطن برنداشته است"!
***
و انگار خیانت نویسندگان ترکیه همچنان ادامه دارد و البته اینبار:
"اورهان پاموک" به وطن خیانت میکند هنوز