يدالّله معروف به هدر، وارد ایران می شود. فعلا در وبلاگ انگليسی اش توضيح (لو) داده است که چرا می خواهد به ایران برود. يدی جان می گويد که دلش برای وطن لک زده و با توجه به ک ک های زيادی که خورده مسافرتش به ایران شديدا ريسکی است.اما يد الّله چون شير ژيان به ایران می رود که برای ما عکس و گزارش تهييه کند. از آنجايی که يدی ابولبلاگ تمام وقت هست و پول هم ندارد، درخواست کمک مالی کرده. بنده در این زمينه چند پيشنهاد و کمی اعتراض دارم
اول از همه به يدی جان پيشنهاد می دهم که
کاپشن آديداس سبز رنگ دست دومش معروف به دختر ربا (چيک مگنت) را نپوشد. يدی جان، اگر خاطرت باشد این کاپشن آديداس ها را بيشتر تن معتاد های پشيمان تلوزيونی، سيگار فروش ها، و دست فروش های آلو سیاه فروش مدارس می شد ديد. واقعا خوبيت ندارد شما با این تيپ وارد تهران شويد
اعتراض هم دارم. آخر من چه ام از این يدالّله کم تر است؟
وبلاگ ندارم، که دارم
رسانه های دشمن با من مصاحبه نمی کنند، که می کنند.
آخرين مصاحبه را فردا شب ببينيد
تورنتو زندگی نمی کنم، که می کنم
از همه مهم تر بابام پولدار نيست (نه البته به پولداری بابا يدی)، که هست
آز آنجا که بنده هيچ چيز از يدی جان کم ندارم، کمک های مالی خود را به من به همان
صندوق همت عالی يدی واريز کنيد. لطفا ذکر بفرماييد که این کمک ها به نازلی است و کپی رسيد خود را برای من ایميل کنيد که بعدا بتوانم خر يدی-بازاری را با این سند و سفته ها بگيرم
در پايان چند درخواست نيز از سرورم قاضی مرتضوی دارم
جناب مرتضوی، تابستانی نيست که ما ایرانيان تورنتو به لطف شما بی کار باشيم. هر سال يا برای 18 تير بايد فعاليت مي کرديم، يا که روزنامه ها را می بستيد ما تظاهرات آزادی بيان راه می انداختيم. چند وقت پيش هم لطف کرديد زهرا کاظمی را به طور تصادفی به قتل رسانديد، باز هم ما اینجا اعتراض کرديم. حالا بی زحمت این يدالّله معروف به حسين درخشان را هم بگيريد، ما این تابستان ناجور بی کاريم و هوس تظاهرات کرده ایم. در نهايت قاضی مرتضوی عزيز، از تو دلگير می شوم اگر حسين را بگيری،
من را نگيری