دقت کرده ايد تا کسی در زندگی تان وارد مي شود با سرعت هرچه تمام سعی می کند که شما را عوض کند. گويی مردم برای عاشقی اول تصميم مي گیرند که يکی معشوق بيابند و سپس از او معشوقی بسازند دم ساز شخص شخیص خودشان. حالا سرکار خانم ژوليت بينوش را تصور کنيد که در يکی موزه هنرهای زيبا با آقای ژان رينو نگهبان موزه آشنا شده و عشق و عاشقی از سر مي گيرد. ژان رينو که يک نهیليست تمام عیار است در دام عشق ژوليت بينوش يک مجسه سازی که هنوز به هنر مسؤل اعتقاد دارد می افتد. ژوليت بينوش به خاطر عقاید هنری کهنه شده اش در يک مجله مد مشغول به کار است. ژوليت که در دام عشق نهيليستی ژان رينو افتاده سعی می کند که سر و وضع او را عوض کند تا که بتواند ژان نگهبان موزه را با خود به مهمانی های هنری پاريس ببرد. عشق ژان را زنده کرده و او هر روز از نهيليسم فاصله می گيرد. ژوليت که مشغول کار کردن روی يک پروژه هنری است در روز افتتاح نمايشگاهش ميزان عشق خود را به ژان ثابت می کند. این ها را داشته باشيد و حالا فيلم "شمايل " را ببينيد. من از این فيلنامه آقا نيل لابيوت خيلی خوشم آمد....عالی بود، ولی از بازی ها اصلا خوشم نيامد. حتما فيلم را ببينيد ولی با بازی ژوليت بينوش و ژان ...کمی خلاقيت داشته باشيد و تصورشان کنيد
اگر نمی خواهيد فيلم را ببينيد بگويد تا پايان عجيب و غريب فيلم را براي شما پست برقی کنم
---------------------

من دلم نمی آيد پايان فيل رو لو ندهم....پس الان لو مي دهم
خطر لو دادن موجود است اگر مي خواهيد فيلم را ببينيد از این به بعد نخوانيد...با فانت ريز مينويسم
ژوليت بينوش که منتظر است که به دوستان هنری خود نو آوری مجسمه سازيش را نشان دهد، در روز نمايشگاه ژان رينو را به عنوان اثر هنری خود معرفی می کند. ژوليت که ژان را يک اثر هنری پست مدرن می داند به همگان ثابت مي کند که ژوليت به عنوان يک هنرمد توانسته از ژان مجسمه ای بسازد متفاوت. او عکس ژان را قبل و بعد از آشنايی با ژوليت به تماشا ميگذارد و به همگان مي گويد که اخلاقيات نهيليستی ژان بعد از آشنايی با ژوليت تغيير کرده و او اکنون به مد لباس علاقه مند است. ژوليت جايزه بهترين هنرمند نوين سال را می گيرد و ژان خود را می کشد. این پايان فيلم نازلی با بازی ژوليت و ژان هست، فيلم ليبوت پايانش بسی مزخرف بود