جنگ خدا و خورشيد
الان داشتم عکس های پويان طباطبايی را از جشن و سرور ایرانی های شمال شهر تورنتو برای پيروزی تيم ملی می ديدم، ياد این معضل پرچم افتادم. در این شهر خوب من پيدا کردن پرچم جمهوری اسلامی ایران کاری است بسی دشوار. پنداری تمام پرچم فروش های شهر در دوران قبل از انقلاب به سر می برند. هفت سال پيش که تيم ملی ایران برای بازی با تيم ملی کانادا به تورنتو آمده بود بنده برای اولين بار، بار سياسی پرچم-بازی را درک کردم. من که از يک خانم روسری به سر و يک آقا نميچه حزب الّله ای پرچم جمهوری اسلامی ایران را خريدم تا اواخر بازی از ساير تماشاچيان فحش می خوردم. برادر کوچکم نمی فهميد که من چرا پرچم کاغذی الّله دار را با پرچم پارچه ای شير و خورشيد دارش عوض نمی کنم. راستش آنروز خودم هم نمی فهميدم. از روی احساسم پرچم مورد علاقه ام را انتخاب کردم. شايد برای اینکه در کتاب اجتماعی ام چند صفحه ای راجع به پرچمم الله دار خوانده بودم. شايد برای اینکه پرچم الّله دار را از اولين روز زندگی ام ديده بودم. شايد برای اینکه در قطعه شهدا خبری از شير و خورشيد نبود. امروز هم اگر حق انتخاب داشته باشم، پرچم رسمی کشورم را انتخاب مي کنم. همان که الّله دارد نه آنکه شير و خورشيد دارد
بعضی ها می گويند که شير و خورشيد سمبل ملی ایرانی بوده است. چرا که قديمی است و شير قوی است و خورشيد نورانی و هرکدام فلسفه ناسيوناليستی عجيب و غريب خودش را دارد. اصلا شير خورشيد پرچم ملی، الّله دارش پرچم رسمی-حکومتی. من رسمی اش را می پسندم، فلسفه و تاريخ شير و خورشيدش به جای خود بنده مي خواهم پرچم رسمی کشورم را هوا کنم. حالا جرأت داريد در این تورنتو پرچم بدون مارک (چه الّله ، چه طاغوت) هوا کنيد. دوستان ملی-طاغوتی پوست از کله تان می کنند. من و بهمن روزی با پرچم بی مارک در حال شلوغ-پلوغ بودم که این آقای کچل این عکس نزديک بود با دستان خودش ما را خفه کند. خدا را هزار مرتبه شکر کرديم که پرچم الّله دار در شهر يافت می نشود، چون اگر الّله داشتيم الان مرده بوديم
منظور اینکه همين که پايت را از ایران بيرون می گذاری انگاری حکم اوپزيسيون جمهوری اسلامی بودنت را هم امضأ می کنی. دوستان ایرانی-فرنگی جوری رفتار می کنند که اگر در افرنگ بسر می بری و برانداز نيستی، اصلا آدم نيستی. غير از امسال آتش چهارشنبه سوری مان را که هميشه مهمان مريم رجوی هستيم. برای از روی آتش پريدن محکوميم که سخنرانی های مزخرف مريم خانم را وسط موسيقی متن "چه خوشگل شدی امشب" بشنويم. اضافه بر این هميشه خطر این وجود دارد که ما را به درون آتش بياندازند و به جامعه بين الملی بگويند که هواداران ما در تورونتو خود سوزی کردند. پرچم جشن و سرور ملی را هم مديون آقای خلج (همين آقا کچله) از دوستان خشمی (خدا، شاه، ميهن) هستيم. من نمي دانم این سفارت جمهوری اسلامی در اتاوا چه غلطی می کند. ما که هر روز فحش می خوريم که سفارتی هستيم و بورسيه جمهوری اسلامی. شما لااقل برای ما پرچم الّله دار بفرستيد
بنده به براندازی جمهوری اسلامی ایران اعتقاد ندارم. من بچه انقلابم، و پرچمم الّله دارد. بنده به سکولاريزم اعتقاد دارم و اميدوارم که آرزوی دولت تا-آنجايی-که-می شود-سکولار را با خود به گور نبرم. اما فعلا تا اطلاع ثانوی پرچمم الّله دارد. می شود مملکتی با پرچم الّله دار سکولار شود؟