نقد مارکسيستی عيال ما بر ما...خيلی هم پرت نگفته است:
"به طور کلی انسان ها می خواهند خوب باشند، اما نه زیادی خوب و نه همه ی اوقات."جرج ارول
آه که چه با شکوه است کمپین جانانانه ای که برای آزادی آقای جهانبگلو در حال به راه افتادن است. استاد مظلوم و دوست داشتنی فلسفه که ظاهرا به گردن همه ی دنیا هم دین دارد به دست جمهوری بدجنس اسلامی گرفتار شده و حالا سیل همبستگی ست که به حمایت از او روان است. ناگهان تمام دنیا از دولت کانادا گرفته تا عفو بین الملل، از بی بی سی گرفته تا روشنفکران بسیار بسیار هوادار حاشیه ی ایرانی، که اصلا و ابدا با قدرت میانه ای ندارند و دلشان قنج می رود برای حاشیه های جامعه، گرد هم آمده اند و مانند خانواده ای مقدس از عضو تحت ستم خود دفاع می کنند.این که هر خانواده ای تنها از اعضای خود دفاع کند امر تعجب انگیزی نیست. کسی از کلکسیون فوق انتظار ندارد برای غریبه های غیر روشنفکر مثل سمیعی نژاد یا سیگارچی که حقی هم به گردن کسی ندارند این چنین خون به جگر شود و طبع شاعرانه اش گل کند. نخیر قربان آن ها رفرمیست اند و فقط و فقط از انسان های بی گناهی دفاع می کنند که صدایی جز صدای رسمی حکومت بلند کرده اند. طفلکی جهانبلگو اگر سر و سری هم با جناح هایی از حکومت ایران داشته اهمیتی ندارد به هر حال منتقد حکومت هم کسی ست که خانواده ی مقدس می گوید؛ هر چه باشد منصور اسانلو رییس سندیکای شرکت واحد که با دالایی لاما گفتگو نکرده بود که زندانی شدن چند ماهه اش شایسته ی سر و صدا به پا کردن باشد.خانواده ی مقدس بخشی از هژمونی فرهنگی معاصر ماست. فرهنگی که همان جور که نیاز به مدیا و فعال حقوق بشر دارد به فیلسوف هم نیازمند است و هرازچندگاهی یک بار از گرفتن ژست های ضد قدرت هم بداش نمی آید. برای خانواده ی مقدس زندانی سیاسی بد است اما بعضی زندانیان سیاسی از بعضی دیگر بدتراند. باور نمی کنید از اکبر خان گنجی بپرسید که مانیفست جمهوری خواهی هم نوشته و برای کاپیتالیسم و بازار آزاد سینه چاک کرده است.نوشته ی بالا را می توانید ادامه ی این یادداشت حساب کنید. نخواستید هم نکنید.+ و + و این یکی هم سه نوشته ی مرتبط