از وبلاگ آسیه امینی

یکی از امیدوارترین آدمهایی است که تاکنون دیده ام. هنوز ناباورانه به دنبال برگشتن "زنان" است. مجبور شده دفتر مجله را تحویل دهد. مجبور شده انبارش را خالی کند و کتبخانه اش و میزها، کشو ها، فایلها... مجبور شده آشپزخانه اش را خالی کند و آن اتاق تاریک ساکت بغلی را که بچه ها بهش اتاق فکر می گفتند.

و بالاخره ... مجبور شده همه مجله هایش را به حراج بگذارد.

می گویم (با خنده) آتیش زدیم به مالمون؟ و بعد (با تاثر) که نه، آتیش زدند به مالمون!

وقتی می روی آن طرفها سعی کن برویت نیاوری که این کاغذها که روی هم در همه اتاقها چیده شده اند محصول ۱۶ سال زندگیش هستند.

بروی خودت نیاور که این مجلدهای یک ساله و دوساله و چند ساله، حراج بخشی از تاریخ جنبش زنان هستند. به روی خودت نیاور که جای آنها در گرد و خاک این حراج زنانه نیست. جای آنها در کتابخانه ها و معتبرترین پژوهشکده ها و دانشگاه های کشور است.

با وصف این همه،اگر مثل من دوشنبه نرفته ای، گذرت را روز چهارشنبه بینداز طرفهای هفت تیر- قائم مقام- مشاهیر-زیبا- پلاک۲۷. از ساعت۱۰ صبح تا ۶ عصر.

مجله های زنان، بخشی از تاریخ مکتوب ماست. و شهلا شرکت، اگر مجبور نبود، بدون شک برای آنها فکر دیگری می کرد. حالا که بیش از این قادر به نگهداریشان نیست،به قول فهیمه، نگذاریم خمیر شوند

.