و به یاد داشته باشید مردی را که سرود ترانه ی خمینی ای امام را نوشت و آن گاه از خود پرسید چگونه می شود با مردم دوست شد و انگاه صدایی مخوف از فراز سلسله جبال راکی کوچولو در شهر سندیگو با زبان روسی نهیب برآورد به پا خیزید ای ملل جهان سوم شما به جز شترهایتان چیزی برای از دست دادن ندارید. مردی که سرود ترانه ی خمینی ای امام را نوشته بود رو به صدا کرد و در حالی که به ویش لیست آمازون اش فکر می کرد، پرسید:
-چگونه می شود با مردم دوست شد رفیق؟

صدا این بار با لهجه ی روسی توابع استالینگراد پاسخ داد اگر نمی توانی جنده باشی اقلا آزاده باش.

با شنیدن این جمله مردی که سرود ترانه ی خمینی ای امام را نوشته بود غبغب اش را خاراند و پس از مکثی پر معنی گفت:
-به به!
صدا این بار با عصبانیت فریاد زد :
خلاقیت شما در خطر است. شما از دور مسابقات حذف شدید. هر چه سریع تر سوار شتر خود شوید و به همان مملکت جهان سومی تان باز گردید.

در این جا صدایی با لهجه ای آشنا گفت:
یک جوان با استعداد این حرف ها را می زند...خیلی حرف است!

در این روز مردی که سرود ترانه ی خمینی ای امام را نوشته بود در غبار گم شد... از دور صدای
این ترانه با صدای حجت الاسلام اکبر هاشمی رفسنجانی به زبان روسی به گوش می رسید.

ترجمه ی ترانه:
خوینا خوینا خوینا خوینا خوینا خوینا خوینا خوینا خوینا خووووینا
خوینا خوینا خوینا خوینا خوینا خوینا خوینا خوینا خوینا خوینا خووووونیا