این هفته يکی از بهترين هفته های زندگی من است. اول این پست ملکوت را خواندم که در آن حسابی "احساسات شخصی و عواطف قلبی" اش را کنار گذاشته بود و در يک پست وبلاگی آرامش دوستدار را به خاک سياه نشانده بود و او را عقده ای، طرفدار تئوری توطئه، متوهم، فاقد ذهنی متين و سالم (این يکی را فکر می کنم با استفاده از تکنيک های جديد روانشناسی نيروهای انتظامی که زنان بد حجاب را بيمار خطاب می کردند سنجيده است) خوانده است. باقی اش را خودتان بخوانيد که نقد عزیزی است.
اما هفته من بسيار شرين شد بعد از آن که يک کامنت شاهکار از کامران نامی زير این مطلب داريوش خواندم و به جان عزيزتان نزديک نيم ساعت خنديدم.
کامت را اينجا می گذارم که شما هم بهره جوييد:
اين آدم[يعنی آرامش دوستدار] آنقدر پرت است و پوچ گوی که نمی داند و يا نمی خواهد بداند که مثنوی مولانا کتابی برای انديشيدن است. يا گلشن راز و حق اليقين شبستری زبده و چکيده حکمت نظری است با زبان شعر. فقر آگاهی دوستدار از گستره معارف دينی باعث هراس او از نزديک شدن به اين پهنه است و برای پنهان کردن اين ضعف، آگاهان و آشنايان با اين گستره پهناور را "دين خو" می نامد. همين امر يکی از علل ناسزاگويی های او به کسانی چون دکتر نصر و دکتر سروش و دکتر محمد شبستری است که علاوه بر اشراف بر انديشه های متفکران و حکمای شرق، فلسفه ی غرب را نيز خوب می شناسند. بگذريم که چشم ديدن تأليفات کسانی چون دکتر جواد طباطبايی را هم ندارد. اصلاً چشم ديدن هيچ انديشمند ايرانی را ندارد. همه را "دين خود و خرفت" می داند و به اين "دانش" خود مفتخر است
بعد راستش الان يک معجزه رخ داد و ديدم در صفحه بی بی سی خواننده مورد علاقه من حسن شماعی زاده معروف به حسن سگ صدا- پدر تمام پدرانی که "امشب دلشان هوس رطب کرده-" در يک اقدام بی سابقه به نقد موسيقی و موسيقی دانان ایرانی نشسته و اینچنين گفته:
شما فرض کنید یک بدن، بدن انسان مرتب با میکروبهای دور و بر خودش مبارزه می کند وقتی این بدن ضعیف می شود میکروب هم شروع می کند به نفوذ کردن.... من الان بجرأت می توانم بگویم که ما اگر بخواهیم نمره بدهیم هیچ جای دنیا به اندازه ایران خواننده بد ندارد، حالا مسئله خواننده بد یا خوب بودنش جداست، یک عده ای که اصلاً نباید بخوانند
بعد پيش خودم فکر کردم که این بنده خدا حسن سگ صدا هم عجب گيری کرده است وسط این همه خواننده بی استعدادِ نفهم. يعنی شما ببينيد وضعيت حسن سگ صدا يک چيزی در مايه های فيلسوف عزيز ما آرامش دوستدار است. يک نفره بايد تمام این بچه سوسول های خواننده جديد را نقد کند، تازه صدای خودش هم خوب نيست. تازه اگر صدايش هم خوب بود مگر این ابله ها اصلاً می فهميدند که حسن سگ صدا چه می گويد؟ يعنی خود حسن سگ صدا هم سال هاست این را فهميده است.
فرق حسن سگ صدا با آرامش دوستدار این است که ایشان بی خيال آهنگ سازی شده و برای دل سی ميليون ایرانی عزيز "يک دختر دارم شاه نداره" می سازد تا که در بازار نان اش را بخورد
اما آرامش دوستدار همچنان به فارسی می نويسند برای خودش می نويسد و در آپارتمان خودش می نويسد و پاچه این و آن را می گيرد به اميد اینکه يکی از برادران "دين خو" ما يک بار هم که شده از مسند مقدس پيروی کورکورانه مريد و مرادی شان پايين بيايند و عين آدم بدون رودربايستی آرامش دوستدار را نقد کنند.
باشد که به اميد حق همه ما هم بر انديشه های متفکران و حکمای شرق اشراف داشته باشيم و هم انشاالّله ماتحت پوپر را به شکل کاملاً منطقی و مدرن با استفاده از عرفان حضرت مولانا پاره کنيم و در حالی که صدای آسمانی حسن سگ صدا برايمان از هوسِ رطب می خواند به رستگاری برسيم.
نمی دانيد آرامش دوستدار کيست؟ تقصير شما نيست...سروش و داوری و نصر دفتر و دستک تبليغاتی شان قوی تر بوده و هميشه هم بيخ ريش يک قدرت هايی لول می خوردند.
----------------
این مطلب يک بی احترامی است به همه...پس لطفاً آن را با طنز اشتباه نگيريد.