تو ای نجاتگر همه ما تو ای حسين مظلوم

اگه تو طرفدار قانون اساسی جمهوری اسلامی ایرانی که طبق قانون قاضی در دادن حکم مستقل هست و تنها ديوان عالی می تونه حکم رو تاييد کنه يا نکنه (بحث حقوقی اش به عهده اونها که بلدند). اگه هم که حکم قاضی ها با پيغام پسغام شاهرودی می شه که لغو بشه که این اصولاً غير قانونی هست و تو که طرفدار سر سخت قانون هستی بايد مخالف اش باشی.

اگر تو طرفدار قانونی که تو اون قانون احمقانه رجم هست و بايد اجرا بشه لابد. بعد هم رجم اش همچين نيست که چهار مرد عاقل و بالغ مثل خود دودول طلات بيان و شهادت بدن که بعله آلت مرد وارد فرج زن شد و از لاش نخ ابريشمی هم رد نمی شد. گذاشتنش به عهده يک قاضی دودول طلا مثل خود دودول طلات که به علم خودش حکم به زنا بده و شهود هم لازم نيست. اینجوری می شه که يک قاضی دودول طلا تو مشهد حکم می ده که همين سال هشتاد و پنج يک مرد و يک زن رو رجم کنن و شاهرودی عزيز هم نمی تونه هيچ کاری بکنه حتی همون کار غير قانونی که شما طرفدار قانون فخيمه جمهوری اسلامی ایران به خاطرش ایشون رو می پرستيد. اگر هم در این مملکت جنگ قدرت هست و بی قانونی که تويی که صد سال آی پاد به گوش نشستی این ور آب می گی لنگش کن بايد بهتر بدونی که جناب آقای شاهرودی هم از این بازی قدرت قراردادی مستثنی نيست و خودش هم درگيره.

این الفی هم که می گی نگو آمريکا...آمریکا...آمریکا می ياد می زنه رو هم باور بفرماييد ما خودمان از شما بهتر بلديم. این هم شده بازی جديد ات که انشاالّله کارت بگيرد که خوب بعداً خودت و امثال خودت برای خودتان کف می زنيد می گوييد که خيلی باهوش بود، این وسط ماجرا تحليل خيلی هوشمندانه ای داد. يکی نيست بگويد هوشمندانه کجا...در ناف اروپا نشسته ای هيچ از کمپين لغو قانون سنگسار و ارتباط و روابط ميدانی داخل ایران نمی دونی و مثل آسيه هم نيستی که نصف عمرت رو تو راه ها و تو زندان ها و دنبال این پرونده ها بوده باشی، آن بالا می شينی با لحن بسيار آمرانه و نصيحت وارانه دستور مواظب باشيد و خيانت نکنيد صادر می کنی؟

تو که اهل سند رو کردن هستی...رو کن روشن شويم ديگر!

از قبل از بهار گير داده ای به جنبش زنان ایران ...همين کس و شعری که تو می گويی را صد سال است ناسيوناليست های مردانه (ميل نشناليست ها) اروپای شرقی و فلسطين و کردستان و هزار جای ديگر هم می گويند: فعلاً زن ها خفه تا ما وطن را نجات دهيم بعداً به کار زن ها رسيدگی می کنيم. اوووه...تا شما وطن تان را از چنگ امپرياليسم جديد نجات دهيد زنان گاييده می شوند می رود پی کارش.

وطن شما هم از چنگ امپرياليسم جديد نجات نخواهد يافت قربان شما نوک دماغ مبارک تان را می بينيد. آن روز ها که سردار سازندگی مشغول سازندگی بعد از جنگ بودند و عمو های پیمانکار بنده و بابای فرش فروش شما به لطف سازندگی و خودکفايی اقتصاد آزاد داشتند مراحل ترقی را يکی پس از ديگری طی می کردند و فاصله خط فقر را موفقيت آميز در می نوردیدند تا به خوبی از فقرا فاصله بگيرند، آن روز ها بود که به لطف سردار سازندگی امپرياليسم جديد در وطن عزيز مان ريشه دواند. آن روز ها بود که فرديت و مدرنيته اقتصادی وارد مملکت عزيز مان شد و کوچکترين بارقه اميد برای داشتن يک دولت رفاه ای که پشيزی به فکر رفاه اجتماعی باشد از بين رفت.

من حرام زاده و توی ديوث محصول مستقيم این امپرياليسم جديد هستيم که الان در رفاه نشسته ایم اینجا آی پاد به گوش به شادی صدر و آسيه آمينی می گوييم لنگ اش کن. اینجا نشسته ایم و به تنها آدم هايی که در آن مملکت به فکر يک سيستم رفاه اجتماعی هستند و کار می کنند می گوييم نگيد...آمريکا می زنه! این تئوری های مزخرف مان را هم در همين دانشگاه های امپرياليسم با پول خود امپرياليسم ياد گرفته ایم و از این ور داده می دهيم از آن ور ماشين تئوری نتيجه می گيريم که بعله آمريکا و استعمار جديد و سياست حقوق بشر و سياست های جغرافيايی و ...

من و تو را که به جرم زنا سنگسار نمی کنند...آن ها را می کنند که به لطف رفاه های دوران سازندگی به درجه ای از فقر رسيده اند که ديگر معلوم نيست زن اند...آدم اند...حيوان اند. وگرنه آنها که بالای خط فقرند که چپ و راست زنا می کنند و معلوم است که می کنند و مگر می شود که نکنند و سنگساری هم در کار نيست.

آمريکا نزنه...بزنه...نزنه...کی داره در آن کاخ سفيد خراب شده برای نزدن آمريکا تلاش می کنه؟ نمازی ديوث و تیم مذاکرات اش اونجا چه غلطی می کنند؟ مگر نه اینکه منافع همان سردار سازندگی را که من و تو می دانيم چه دهانی از ملت ما سرويس کرده نگاه می داره...

اومديم و نزد با جنگ قدرت هاشمی و لاريجانی و مصباح و خامنه ای و الباقی چه کنيم؟

سنگسار چی می شه...آمديم و زدند و کشتند و بردند..چه باک نه؟جون دو نفر آدم فاسد رو چه به منافع وطن عزيز مان... مساله هم که در چهار چوب قانون است ما هم که رفرميست هستيم و تنها در چهار چوب قانون عمل می کنيم و يعنی خود آن قانون را هم اصلاح نمی کنيم از بس که رفرميست هستيم.

راستی منافع من نويسنده چيست...بايد حتماً تحليلی هوشمندانه بنويسم. تحليلی که خطر بزرگ آمريکا را روشن کند و دست امپرياليسم جديد را رو کند.

برو بابا عمو جان،

دست امپرياليسم جديد در دست عموی بنده و بابای شماست...بگذار آنها که آخرين وجدان های بشری در اون مملکت خراب شده هستند که هيچ کس به فکر هيچ کس نيست (نتيجه مستقيم فرهنگ سازندگی سردار سازندگی) بگذار اونها کارشون رو بکنند و اطلاعات محرمانه ات را هم بگذار در کوزه آبش را بخور.

ده سال ديگه هم که انشاالّله سياست مدار برجسته ای شديد ما خودمان برايتان کف می زنيم که فلانی بسيار آدم باهوشی است. شما این کار ها را هم نکنيد ما باز کف خواهيم زد. چکار کنيم ما هم عين شما بدبخت قدرت ایم.

می خواهی پيچيده گی های قدرت رو ببينی...

به جنبش نحيف زنان گير سه پيچ داده ای و اونوقت به افاضات آقا که اسراييل بايد حذف شود کاری نداری و انرژی هسته ای هم که خودت می گويی حق مسلم ماست و من هم می گويم و بعد آمريکا می آيد ایران را بر مبنای نقض حقوق بشر می زند؟ قربانت گردم این پياز داغ اش است...بساط حقوق بشر پياز داغ اش است. بخواهد بزند و تحریم کنند و سرویس کنند بخاطر همان حق مسلم مان می زند برادر من. خودت را فيلم نکن ملت را هم فيلم نکن!
چطور انرژی هسته ای حق مسلم شما است اما حقوق برابر حق مسلم زنان شما نيست؟