بدينوسليه به تمامی شما شنوندگان عزيز گوشزد می کنم که هرکسی از این دانشکده ما فارغ التحصيل شده و خواهد شد بی سواد بوده و بی زحمت جدی گرفته نشود مخصوصاً اگر کارش مربوط به دوران ماقبل تاريخ و وسط تاريخ باشد.

این دانشکده ما به يک نفر پذيرش داده است که بنده را رسماً دارد ديوانه می کند. این بشر =که قرار است روی زنده نگاه داشتن دين زرتشتی در دوران مدرن کار کند معتقد است که به يک صورت متافيزيکی ای، زرتشت در قلب و البته ژن (به جان خودم اگر چرت بگم) همه ما ایرانی ها جا دارد. ایشان که خود زرتشتی هستند به آتشکده زرتشتی های تورونتو (آن که از همه مجهز تر است) نمی روند چون پر از پارسی است (زرتشتيان هند) و ایشان معتقد است که پارسيان زرتشتيان واقعی نيستند.

بنده يک غلطی کرده و راه ميانبر به سمت مترو را به ایشان چند وقت پيش نشان دادم و الان چند روزی است که در مترو نيز دست از سر بنده بر نمی دارد. شما فرض کنيد که این بشر کلاس عربی تابستانی را برداشته اند که بهتر بتوانند زبان پارسی را از لغات عربی پاکسازی کنند. قصدشان این است که يک رساله از پارسی درست تهيه کنند (يعنی بدون عربی) و آن را در اختيار نسل جوان بگذارند. هدف این است که از دين زرتشت استفاده سياسی درست شود برای مبارزه با اسلام سياسی خشن. من نمی دانم این مزخرفات را در تقاضانامه اش هم نوشته است يا نه. اما واقعاً این طرف مجنون است.

امروز داشت می گفت شايد در تورنتو نماند و به اروپا برود و در فلان مدرسه درس بخواند که فلان متخصص در آنجاست. فقط دارم دعا می کنم که حتی اگر می رود ده سال ديگر اسمش روی ليست این کنفرانس های بر اندازی نرم با استفاده از دين زرتشتی سبز نشود.