يک مساله که من را شديداً از ديروز تا به حال من را عصبانی کرده است این بسته شدن وبلاگ حسين است. مشکل اساسی تر این است که به دليل اینکه خودم با حسين دچار مشکلات اساسی تر شده ام نمی توانم به هيچ شکلی با او ارتباط برقرار کنم و تمام مکلالمات دو دقيقه ای مجازی مان به فحش و فحش کاری ختم می شود..
اما اینجا روی سخن من با وبلاگستان است که همگی ساکت نشسته اند و هيچ در این مورد نمی نويسند. این اولين مورد در وبلاگستان فارسی است که يک بابايی (که قبل از اینکه احساس اهميت شديد برش دارد و در فلان موسسه کانسروتيو يا نيو کانسروتيو مطالعات خاورميانه در آمریکا مشغول به کار شود خودش هم يک وبلاگ نويس بوده است مثل ما) آمده است دارد سعی می کند بر عليه يک وبلاگ نويس ديگر اقدام قانونی کند.
این در نوع خودش هیچ مشکلی ندارد چرا که هر کسی بايد بتواند از حقوق شهروندی-مدنی خودش دفاع کند و يکی از این راه های دفاع از حقوق شهروندی گرفتن وکيل گران قيمت است که يك جور هايي مثل پديده شعبان بی مخ تاریخی خودمان کار می کند. يعنی طرف وقتی احساس می کند که از لحاظ منطقی و حقوقی بهتر است به دادگاه نرود و قضييه را بيرون دادگاه حل کند، می رود سراغ باج گيری کاملاً قانونی و در چهار چوب قانون. کاری که وکليل مهدی خلجی می کند این هست که با نوشتن يک دعوی حقوقی (که مثل بيشتر این جور متن ها پر از گنده کردن و ننه من غريب ام بازی است) سعی می کند که با کمترين هزينه حقوقی به نفع مشتری اش (يعنی مهدی خلجی) کار کند.
در چنين شرايطی کسی مثل حسين که پول زيادی را نمی تواند احتمالاً برای این مساله خرج کند تا حدودی بازنده است. ببينيد من با این سيستم حقوقی آمريکای شمالی مشکل اساسی دارم که بقدری همه چيز را قرار دادی کرده است که نهايتاً آنکه وکيل بهتری دارد معمولاً محق هم هست.
من به این مساله کاری ندارم که آيا حسين اینجا محکوم است يا نه يا اینکه آيا واقعاً در مورد خلجی نشر اکاذيب کرده است يا نه! اما این مساله به نظر من خيلی زور دارد که وکيل خلجی سعی کند شرکت ميزبان حسين را تهديد کند و بدون اینکه این پرونده در دادگاهی مطرح شود، کار در پشت صحنه به نفع موکلش تمام کند.البته این وظيفه حرفه ای وکيل خلجی است اما این برای من وبلاگ نويس که خودم هم توسط خلجی تهديد به اقدام قانونی شده ام (که خدا را شکر گويا بی خيال من شده است چون راستش من نه وقت این مسخره بازی ها را دارم نه اعصابش را) بودم بسيار زنگ خطر است. چون يک بابايی که برای يک موسسه آمريکايی به نظر من ضد ایران و مردم ایران کار می کند می تواند به راحتی با گرفتن يک وکيل خوب آزادی بيان من يا شما را به بازی های قراردادی حقوقی بکشاند و آن را محدود کند و این به نظر من خيلی خطرناک است.
من نه متخصص مسائل حقوقی هستم و نه درست می دانم که چه اتفاق های دارد می افتند اما این را می دانم که این وبلاگستان فارسی با تمام تفاوت های فکری که ما داريم يک فضای مجازی از ارتباط های انسانی ماست. اینکه همه ما نشسته ایم که حسين بازيچه يک سری مسائل قرار دادی حقوقی شود اصلاً درست نيست. اگر حسين در مورد خلجی دروغ چاپ کرده است این را دادگاه می تواند تعيين کند. ولی اینکه آزادی در نوشتن اش محدود شود به خاطر نامه نگاری های وکيل خلجی آخر بی عدالتی است و حتی خود خلجی هم به عنوان يک مدعی روشنفکر بودن بايد معترض باشد به این مساله.
به نظر من ما همه بايد به حسين کمک کنيم که لااقل شانس این را داشته باشد که از خودش دفاع کند و این شانس را به خاطر نداشتن پول و يا وصل نبودن به قدرت يک موسسه آمريکايی پولدار نبايد از دست بدهد!
من تقريباً مطمئن هستم که حسين آنچنان پولی برای گرفتن وکيل ندارد و وابسته به موسسه يا دانشگاهی هم نيست که از وکيل آنها استفاده کند. من می خواهم بدانم کسی يا کسانی هستند در این فضای مجازی که تخصص حقوقی اش را داشته باشند و حسين را در این بازی حقوقی کمک کنند؟
--------------------------
از آنجايی که من در مورد اینترنت و قوانين آن کاملاً بيغ هستم توجه شما را به يک ایميلی توضيحی ایِ بدون نام جلب می کنم:
----------------
توضیح دادی که نباید ابزار بیان حسین ازش گرفته شه. منم موافقم. اما موضوع اینه که ابزار بیان حسین گرفته نشده ازش. الان وبلاگش رو منتقل کرده، اما هنوز صفحه اول رو به حالت عادی اش برنگردونده. خودش خواسته اینطور باشه. وگرنه همه نوشته هاش هست. اساسا به خاطر خاصیت غیر متمرکز اینترنت نمی تونی هیچ کاری بکنی و همیشه می تونی جایی برای زدن حرفات داشته باشی. مخصوصا دومین حسین رو فکر کنم تحت هیچ قانونی نتونن ازش بگیرن، چون دومین پروتکل های بین المللی داره و مهم هم اینه که دومین حسین باشه، در سراسر کره زمین می تونه هوستینگ بگیره.
حالا اینکه چرا هوستینگ نوشته های حسین در مورد خلجی رو پاک کرده، البته بعد از اینکه از خود حسین خواسته که پاک کنه و نکرده، این تنها نکته عجیب و اشتباه ماجراست به نظر من. به نظر من هوستینگش حق نداشته نوشته های مربوط به خلجی رو پاک کنه. اما شرکت هوستینگ کاملا تو چهارچوب قراردادش حق داره سرویس رو قطع کنه. خلاصه که قضیه هوستینگ خلجی نیست!!
حالا چیزی که ما باید در بیاریم و نکته مشکل دار قضیه به نظر من اینه که چرا هوستینگش ورداشته پست های مربوط به خلجی رو از وبلاگش پاک کرده و ایا از نظر قانونی این اجازه رو داشته یا نه. باید بفهمی وکیل خلجی به هوستینگش چه نامه ای فرستاده، هوستینگ به حسین چی گفته در مورد نوشته هاش در مورد خلجی و هوستینگش به چه قانونی استناد کرده برای پاک کردن اونها. این چیزیه که واقعا باید بهش توجه کرد اگه می خوایم عدالت برقرار شه واقعا. وگرنه شرکت هوستینگ هر موقعی حق داره سرویسش رو قطع کنه.
از وبلاگ حسین:
اوت، ساعت ۱۷:۲۰ دقیقه - با قطع ناگهانی سرویس توسط میزبان آمریکایی قبلی، من باید تمام اطلاعات وبسایت قبلی، شامل دومینها، بانکهای اطلاعاتی، ارجاعدهندهها و ... را روی میزبان جدیدی بگذارم که چندی پیش برای میزبانی کردن اختصاصی صبحانه گرفته بودم. (برای همین تمام دومینهایی که روی میزبان قبلی بودند الان به صبحانه منتقل میشوند)
سرور تازه یک سرور متفاوت و قویتر و از نوعی دیگر (VPS) است. من تا حالا تجربهی کار با این جور سرورها را نداشته ام و برای همین در حین منتقل کردن اطلاعات تازه و نصب نرمافزارهای متعددی که روی میزبان قبلی بود دم به دقیقه به مشکل برمیخورم. ولی امیدوارم به کمک دوستان تا یکی دو روز آینده آرام آرام وضع به حالت سابق برگردد.