تقديم به سوپرمن وبلگستان نقطه جونم که سپس بسرعت تمام ادبيات فارسی، تاريخ ایران زمين و باقی زمين ها، عرفان اسلامی، فرهنگ عامه، اديان ابراهيمی و غير ابراهيمی، تاريخ جغرافيای جنسی را به يکباره از نظر گذرانده اند و به این نتيجه رسيده اند که:

" فرهنگ آزادي جنسي از اين لحاظ هيچ گاه متعلق به ما نبوده و نمي‌توانيم چنين چيزهايي را به عنوان آزادي جنسي بپذيريم چون آزادي جنسي از نوع نرمالش (زن+مرد) را هم نداريم و نتوانسته‌ايم آن را حل كنيم چه رسد به نوع آنرمالش (مرد+مرد و زن+زن). بنابر اين نبايد فريفته و مسخ تبليغ همين اندك گي و لزبين‌ها شد كه فكر مي‌كنند چون در محيط آزادي از اين نظر هستند ما هم بايد داخل ايران اين‌طور باشيم! (كاش يك نفر مقاله‌اي تحقيقي در مورد انحرافات جنسي و هموسكچواليسم ميان برخي ايرانيان خارج از كشور و ارتباط آن با فرهنگ و پارادوكس‌هاي رواني در اين رابطه مي‌نوشت. منظور نمونه‌هاي خودخواسته است كه منحرف شده‌اند نه افراد بالفطره)."

و خدا این سرنج های مجازی را زياد کند که آقا نقطه گويا آزمايش ژنتيکی-مجازی انجام داده اند و به این مهم پی برده اند که این جندگان، کونيان، و بارونیان وبلاگستانی همگی از نوع انحرافی و غير فطری/ژنتيکی می باشند.

اميد است در زندگی آينده، علاوه بر شنبول طلا به نقطه جون يک عدد اضافه* نير ببخشايند که ایشان دچار گه گيجه در زمينه انحرافات جنسی بشوند و به این ساده گی قضاوت های شکمی/تحقيقاتی نفرمايند (البته به این معنی نيست که ایشان اکنون دچار گه گيجه روانی نيستند.)

و با توجه به این که نقطه جونم آزادی جنسی از نوع (زن+زن+زن+زن+مرد) را از نوع آنرمالش حساب نکرده اند، من از نقطه جونم در خواست می کنم که علاوه بر سه زن ديگر من را هم لطف کنند و بگيرند تا من انحراف جنسی ای نشان دهم که که رويش يک وجب روغن باشد.
-----------------------------

*فرج را گويند در سالن های مومک-اندازی در ایران (خانم اضافه ات هم بندازم؟)

وای از دست این کلنگ
از خورشيد بخوانيد آن متن را که به این متن ربطی ندارد
از سيما
بخوانيد پراداکس گی های نامحرم را
از گلناز بخوانيد