بالاترين

يک اتفاق نسبتاً عجيب افتاده است. يک دوستی يک روزی از من خواست که به او دعوت نامه بالاترين بفرستم ومن چون هيچی حاليم نيست از هيچی به او گفتم که خوب بيا رمز ورود من رو بگیر برو خودت خودت رو دعوت کن. بعد از يک مدتی اومد گفت نمی شه. اين وسط اما مثل اينکه قاط زده بوديم هردو و او گفته بود با اسم تو مقاله ها رو بذارم تو بالاترين و خلاصه به اين نتيجه رسيده بود که من گفتم آره.
من هم اصلاً ديگه از بالاترين استفاده نمی کردم. چند وقت پيش خودش اومد به من تبريک گفت که امتيازت رفته خيلی بالا، چون فلان لينکم گرفته...من رفتم ديدم عجب بابا....عجب بابا. اين حساب بالاترين بنده شده همه اش راديو فردای پدر سگ که من اصلاً لاش رو هم باز نمی کنم، مگر اينکه کسی توصيه کنه. خلاصه شاکی و اينها، رفيق گفت به خدا من قصدی نداشتم فکر کردم تو اجازه داده بودی. بگذريم. اين لينک آخری رو هم باز رفيق ما اشتباهی پست کردند. بگذريم!