آتشی بود در این خانه که کاشانه بسوخت يا [خنده مشمعز کننده]

برای به دست آوردن يک ساعت وقت اداری ذوق می کردم که تصميم گرفتم کمی وقت بسوزانم و رفتم سراغ جی جی و ديدم که نانام يک عدد ياداشت اکسپريمنتال گذاشته است از اين قرار که:

سه جور در داریم: در کیری، در کونی، در قفل.
در کیری دری یه که باید هلش بدی واز بشه ولی ما می کشیم
در کونی دری یه که باید بکشی واز بشه ولی ما هل می دیم
در قفلم، قفله.

ما تو ایران هر سه نوع درو داریم
در کیری مون دولته
در کونی مون ملته
در قفلمونم قفله!

حالا می خوایم صادرات و وارداتم داشته باشیم. رضا نگهبان، عقل کل، رو می یاریم و می گیم چکار کنیم. می گه به وارداتتون بگین ادبیات، به صادراتتون، زندانی سیاسی- مسئله حل می شه. می گیم فقط بگیم؟! می گه هم بگین هم بگاین. و می گایم و دُرُس می شه.

نصر من الله و فتح قریب
زنده نگهبان که نخورده فریب!

Adult Philosophy 101

۴. مسئله ی سکس با کاندوم خیلی بیشتر از آنچه که فکر می کنید به بحث ما نزدیک است:

با کاندوم می کنی ولی ایدز می گیری.

ایدز دارد، بی کاندوم می کنی، ولی ایدز نمی گیری.

این همه ی مسئله ی حضور است. باشی، بودن می شود کاندوم.

این را اگر ادامه بدهم فلسفه می شود و فاسفه که شد می شود پارگی کاندوم!‌


Adult Psychology 101

خوابیدن با یک زن
و خوابِ خوابیدن با دو زن را دیدن
خوابیدن با دو زن
و خوابِ خوابیدن با سه زن را دیدن
خوابیدن با سه زن
و الخ!

خوابیدن با خود و خوابِ خوابیدن را دیدن
دیدنِ خوابیدن
که راست راست در پاریس راه می رود
و پریدن و پرسیدن که «رویا چیست؟»
و خُر و پُف شنیدن.

خوابیدن با خواب
و خوابِ خواب دیدن دیدن.

Adult Sexuality 101

Porn فقط مسئله اش را با کیر در میان نمی گذارد- یا اگرکس دارید٬ با کس.
Porn نمی گاید، ساک نمی زند٬ انگشت در کون نمی کند
ساکت می نشیند یک گوشه
و خونش را آزمایش می کند. همین.

Anti-Adult

فراموش نمی‌کنم که هستیِ ما بر اين کُره در چيزی پيچيده است سياه مثل کيسه‌ی زباله، سفيد مثلِ کيسه‌ی زباله، نارنجی و قرمز و زرد مثل کيسه‌ی زباله.
فراموش نمی‌کنم که رنگ function نيست و که function پشتِ رنگ پنهان است
Capitalism is all form, all terminology!
يک روز داشتم می‌رفتم جنگ، جنگ برگشت، برگشتم جنگ
يک روز برخلافِ روز به در گفتم دربان. گفت من قفل ندارم (يعنی سواد)
من اسم ندارم ولی می‌توانم اسمم را بردارم و روی ميزِ رئيسم بکوبم
من دندانم ولی می‌توانم شير بمکم به قيد مع ع ع ع ع ع

ماهی که می‌گيريم به‌دنبالِ کیرش نمی‌گرديم. ما را گرفته‌اند و به دنبالِ فلسمان می‌گردند!

فراموش نمی‌کنم که برای شنا کردن بايد آب دانست
و برای ماهی‌بودن بايد ندانست

The search goes on


داشتم سعی می کردم با حالی که از خواندن اين خطوط به من دست داد حال کنم که قسمت نظرات را خواندم و ديدم يک بابايی نوشته است:

من شاید از زیبایی شناسی چیز زیادی سر درنیاورم و حق نداشته باشم که این چیزها را زشت و کریه بنامم، اما به عنوان یک ایرانی فکر می کنم که اینگونه نوشتارها فقط و فقط به بقا رژیم آخوندی کمک می کند چرا که در تضاد کامل با ارزش های ملی و میهنی مااست. رکاکت، دفاع از پورنوگرافی، و جنسی کردن مقوله های سیاسی تنها به جمهوری اسلامی کمک می کند که به مخالفانش در خارج انگ انحراف و انحطاط بزند و مبارزه برحق آنها را زشت و بد جلوه بدهد.

شهرت و افتخار را نباید به هر قیمتی کسب کرد و نویسنده باید هر بار که قلم بر کاغذ می گذارد به امر اخلاقی و ایرانی نیز بیندیشند. من از نانام (یاهر نویسنده دیگری) انتظار نکته ارجمند و حرف نغز ندارم. اما دست کم انتظار دارم که مقوله ها و مباحث مهم و جدی را لوث نکنند.

سینه از آتش دل در غم جانانه بسوخت
آتشی بود در این خانه که کاشانه بسوخت


قهقه اي زدم آن چنان که بيمار روانی بی آزاری که همسايه ديوار به ديوارم است (و هردو با بيماری های روانی هم کنار آمده ايم) به ديوار کوبيد که "خفه شو من خوابيده بودم!!"

در همين زمينه ( کامنت تفکر بر انگيز) اين یاداشت از ياداشت های چاپ نشده يک فرزند کوروش کبير را بخوانيد.