بعضی آدم ها در زندگی آدم تأثيرات غير قابل برگشت دارند. آدم از لحظه ای که می شناستشون می دونه که تا ابد عاشقشون می مونه. عمو پيروز ام (پيروز کاموری) اون روز های چريک و چروک بازی اش که مدام در حال فرار کردن و مخفی شدن بود هرزگاهی وقت می کرد که بياد برای من نوار "دايه دايه وقت جنگه" را بذاره باهم بخونیم و برقصيم. با تمام حزن وحشتناک این ترانه لری ما می تونستيم حسابی باهاش شلنگ و تخته بیندازیم.
علی اکبر شکارچی هم از همين آدم هاست. چريک و چروک سابق هروقت سر و کله اش در مکتب پارس پيدا می شد من با خودم فکر می کردم که چه طور می شه يک آدم اینقدر همه بدنش مهربان باشه__صدای مهربانش را هم ديگه نگو. عروسی نازلی دختر فرهاد که "دايه دايه" را خواند تازه فهميديم که "دايه دايه" با صدای شکارچی يعنی عشق!
این عشق من هم با این احساسات پاکش و قلم بی شيله پيله اش نگران جنگه! مقاله مهراد را در گاردين از دست مدهيد.
آواز های روزانه هم در يک اقدام ضد جنگانه ترانه "دايه دايه وقت جنگه" را دوباره خوانی کرده و متن ترانه اش را هم با کلمات و ترکيبات نوشته:
چشیامه نبنید افتو قشنگه
کره لر تا دم مرگ چی شیر میجنگه
دایه دایه وقت جنگه
قطارکش بالا سرم پرش ده شنگه
زین و برگم بونید رو مادیونم
خبر مه بوریتو سی هالوونم
دایه دایه وقت جنگه
قطارکش بالا سرم پرش ده شنگه
ز قلا کرده و در شمشیر وه دستش
چی طلا برق میزنه لغم اسبش
دایه دایه وقت جنگه
قطارکش بالا سرم پرش ده شنگه
نازیه ته سی بکو جومه برته
دور کردن تو قورسو شیر نرته
دایه دایه وقت جنگه
قطارکش بالا سرم پرش ده شنگه
برارونم خیلین هزار هزارن
سی تقاص خین مه سر بر میارن
دایه دایه وقت جنگه
قطارکش بالا سرم پرش ده شنگه
کره لر تا دم مرگ چی شیر میجنگه
(شاعران گمنام)
------
چشیامه = چشمامو
افتو = آفتاب
کره = پسر
چی = مثل
دایه = مادر (جایی خواندم که این اسم خاص است)
پرش ده شنگه = پر از فشنگه
بونید = بگذارید
بوریتو = ببرید
سی هالوونم = برای دایی هایم
ز قلا کرد و در = از قلعه آمده بیرون
لغم = لگام
نازیه = ای نازی (ظاهرا باز اسم خاص است)
ته سی بکو = تو سیاه بکن
جومه برته = جامه تنت را
دور کردن = آویزان کردن
قورسو = گورستان
برارون = برادران
سی تقاص خین مه = برای قصاص خون من