درد های لوکس من: طعم دارابی

اول که عيال آمد مريض بود و من هم هنوز سرما خوردگی ناشی از ضعف سيستم ايمنی بدن ام در دوران استرس و فين فين های مداوم و تن درد و سر درد را داشتم. عيال آمد و ويروس جديد نصيب ام کرد و من رسماً بيشتر از يک ماه است که حالم خراب است. کسی باورش نمی شود، اما با این هيکل گنده شديداً ضعيف هستم. خير سر دکتر های احمق ایران که هر ماه يک پنيسيلين در کون بنده فرو می کردند. خدا پدرش را بيامرزد دکتر شاهين-که این آخوند های فلان فلان شده سر قضيه اعتصاب نظام پزشکی از ایران فراری اش دادند- امکان نداشت بدون اینکه چرک های گلويم را کشت دهد به من آنتی بيوتيک تجويز کند. از آن بدتر اینکه در تحقيقات دوران دکتر شوی ام تازه دوزاری ام افتاد که چقدر این آنتی بيوتيک ها بلای جان ام شده اند و خواهند شد. شانس بياورم که ایدز و بيماری هايی که نياز به سيستم ایمنی بدن دارند نگريم که خاک بر سر گلوبول های سفيد و مفيد و باقی کس و شعر های سيستم ایمنی ام کنند. خلاصه اینکه اگر جواب ایميل تان را نداده ام ببخشيد دل و دماغ ندارم.

این دنيا هم که دارد روز به روز گند تر می شود و بهترين قسمت آزادیِ اراده، خودکشی است. صدام را می کشند و نمی گذارند اشهد اش را بخواند. گور بابای خودش و اشهدش...برای 148 تا مرد شيعه می کشندش که هيچکس هيچوقت نفهمد که آن بمب شيميايی که در سر کرد ها و ایرانی ها زد آلمانی بود و چه بود و که بود! داد ژيژک هم در آمده... بچه هایی که از دو سالگی که تمام زندگی شان را بايد با مشکلات گوارشی، عصبی، ايمنی، و پوستی...سر کنند و سر آخر هم شش هايشان بی خيال نفس کشيدن شود و از سرطان های عجيب و غريب بميرند. صد هزار ایرانی قربانی سلاح های شيمايی صدام بوده اند و امروز موش آزمايشگاهی شده اند برای پيشرفت علم پزشکی. مقاله هايی که این روز ها در ژورنال های "معتبر جهانی" چاپ می شود و پيشرفت های وطنی ما را در علم پزشکی ثابت می کند از خير سر قربانيان موجی و شيميايی است که "شرايط مخصوص" نصيب کشور عزيزمان کرده است. سازمان جهانی بهداشت چه فيضی می برد از این همه پيشرفت علم و تکنولوژی. تيم های متخصصان علوم هستند که اجير شده اند که اثر گاز خردل و باقی مواد شيميايی را روی گوشت و پوست و استخوان ایرانی ها و کرد ها بررسی کنند. آنوقت آقا می برند پای چوبه دار که عدالت برقرار شود. عدالت!!

این وسط هم این مردک عيال بچه هم می خواهد. کم خودم سينيک بودم این هم خورده به تور ما و دو نفری با بدبينی کمدی وارانه ای به زندگی نگاه می کنيم. به لطف تعطيلات اگر در خانه چپيده باشی و به دنبال خوراک فيلم بگردی که تراژدی مضحک وجودت را با ديدن فيلم معنی بدی مجبور هستی مابين کانال ها، صورت بچه های اگزاتيک سياه را ببينی که که بی اعتنا به دوربين و مگس روی صورتشان برای "کريستيچن چيلدرنز فاند" غم انگيز می شوند. ايام تولد جيزز است، ايام خير خواهی...لتس آل بی کريستچين!! تا يک ماه بعد از تولد جيزز هم برای خير خواه شدن وقت داريد...با ماهی $30 دلار بچه دار شويد. بچه شما در آفريقا منتظر شماست و به جان شما و جيزيز و روح القدش دعا خواهد کرد. 30$ دلار ناقابل...پول يک بسته دو-تستی تست حامله گی است. با پول کورتاژ بلکه بشود کلی بچه سياه مگس رو را گريستچين کرد.

این هم "درد های لوکس" من است...از درد های پناهجويان مسلمان بشنوید.

نيروهای کار را افزايش دهيد...زمين ها را تميز کنيد...ديوار ها رنگ کنيد...سرباز ها را زياد کنيد....بيست هزار...!

امروز برای اولين بار دارابی چشيدم