مفادير قابل توجهی از پست قبلی، دوروغ سيزده بود. صنم تورونتو نيست، من هم با فرح خانم و آقا بهروز آمده ام فلوريدا، ایالت صنم تفريحات. اولين شکوفه بهاری را تا از ایستگاه جنوبی بوستون در آمدم، ديدم و هنوز در حال ذوق کردنم. در ضمن این فرح خانم تمام وسائل خانه من که شامل پياله های اسکانديناوی چهار گوشه ام، گلدان های لاجوردی ام، نقاشی های آبستره ام، ديگ مورد علاقه ام، سيخ های کباب ام، و فرش نازنينم را که من دقيقا حدود چهار ماه است دارم دنبالشان می گردم ، از خانه فرزند نا خلفش [من] به خانه فرزند مورد علاقه اش داداش دکتر، نقل مکان داده است. در اعتراض به این تبعيض و این دزدی ناجوانمردانه من به مدت يک هفته از شنبه هشتم آوريل دربوستن در خانه داداش دکتر بست خواهم نشست و تا وسائلم را پس نگيرم به تورونتو باز نخواهم گشت. در ضمن اگر پدر و مادر شما به شما گفتند "عزيزم، مهم نيست دکتر نمی خوای بشی هم نشو...برای ما فرقی نمی کنه...ما همينجوری دوست داريم...اصلاً مهم نيست هاروارد راهت نمی دن، بهنام هم خوشانسی آورد...و..." بدانيد و آگاه باشيد که زر مفت می زنند.
مخلص همگی
حاشيه: يکی بی زحمت به
این دوست دختر من ماقی خبر بده که من دارم می آم بوستن!! دلم براش لک زده.