مدانا در پنجاه سالگی(عبدی کلانتری برای صدای آلمان)


کارهای مدانا البته در ابتدا عادی نبود بلکه سنت شکن، یاغی و طغیانگر، و به قول بعضی ها مظهر استقلال زنانه، بیرون ریختن نقش های قراردادی برای دخترها، و به تعبیری فمینیستی بود. مستقل باش، از جوانی و سکس لذت ببر، زود شوهر نکن، زیر بار دستورات بابا و مامان نرو، در قید امر و نهی کشیش ها نباش، اگر لازم شد، همه چیز را ول کن و برو جایی که بتوانی خودت را از صفر اختراع کنی! خیلی ساده س، فقط یک ژست بگیر جلوی دوربین، کاری نداره! قوی باش و شکوه نکن! بابا واسم موعظه نکن، من می خوام بچهء حرامی ام را پیش خودم نگه دارم. بذار بدن هامون حرکت بکنه با موسیقی! بدن من مال منه، نه مال پدر من، شوهر من، کلیسا، دولت، بوروکراتها، روشنفکرها، آخوندها و شیوخ. رهایی زن با آزاد کردن بدن او از کنترل پدرسالارانه شروع می شود.

اما مگر در فرهنگ توده گیر و تجاری آمریکا چیزی می تواند یاغی باقی بماند؟ مگر طغیان فردی می تواند تبدیل به سیل انقلابی شود؟

ادامه