اگر فکر می کنید که مزخرف می گویم، شک نکنید که هدفم همین است!
این روزنامه های دوران مشروطه در ایران یک صفایی دارند مخصوص خودشان. از ویژه گی های این روزنامه ها مقالاتی هست که محمد توکلی طرقی اسمشان را "چیستان های مشروطه" گذاشته است. این مقالات که در تمامی روزنامه های دوران مشروطه از "مجلس" گرفته تا "قانون" و ....یافت می شوند فقط می خواهند بدانند که مشروطه چیست و بحث های پیرامونی اش چه می باشند. عنوان این مقالات به عنوان تکراری "مشروطه چیست" البته خلاصه نمی شوند، و شامل "مشروطه مشروعه چیست"، "مشروعه چیست"، "وطن چیست"، "ملت چیست"، "دولت چیست"، "مجلس چیست"، و ....می شود. خلاصه اش اینکه ملت ایران زمین که هوس کرده بودند مجلس دار شوند و مشروطه بازی در بیاورند بقدری با این "مشروطه چیست" خود را سرگرم می کنند که مشروطه و مشروعه و مجلس و دار و دسته اش به فاک فنا می رود. ولی خوب تا دلتان بخواهد جلق فکری (به قول ووودی آلن) مشروطه ای می زنند، آنهم چه جلقی و چه افکاری. اگر وقت کنید بخوانید، اصل روزنامه های مشروطه بسی خواندنی است.
این بحث های رخوت در وبلاگ شهر و امثالهم را که می خوانم، یاد این چیستان های مشروطه افتادم. یاد این آقا راجر واترز هم افتادم که در اشعارشان در آلبوم" سرگرم مرگ" یکی مردم شناس فضایی اختراع کرده بودند که مشغول بررسی نسل بشر بود. مردم شناس فضایی آقا راجر واترز، بعد از اینکه بشر را حسابی بررسی کرد و تاریخش را زیر و رو کرد،به این نتیجه مهم رسید که بشر خودش را سرگرم مرگ کرده است.
صد سال از امروز، یک دانشجویی که باباش می خواسته دکتر شود، ولی او رشته اش را به تاریخ تغییر داده (چون که اصولا زندگی را به تخمک مبارکش هم نمی گیرد)، شروع می کند این مقالات مجازی ما در وبلاگستان پیرامون وبلاگ چیست و وبلاگ نویس نمونه کیست را خواندن و به این نتیجه مهم می رسد که تاریخ نگاری شق القمر است و تاریخ وبلاگستان بسیار دچار فراموشکاری تاریخی شده است و از این قبیل ایکس و شعر ها. صد سال دیگر از همین امروز یک مردمشناس فضایی تاریخ مشروطه را با تاریخ وبلاگستان مقایسه می کند و به این نتیجه مهم می رسد که فارسی زبانان کره زمین، خودشان را بد جور با مرگ سرگرم کرده اند. سپس تحقیقات خودش را در مورد
تاریخ چین و نقش وبلاگ های چینی در روند دموکراسی آغاز می کند.....
********************
یک مردم شناس فضایی بسیار بسیار خواستنی همین چندن لحظه پیش به من توضیح داد که مساله "سرگرمی" در شعر آقا راجرز، فرای این ترجمه فکستنی من است. ایشان درخواست کردند که بنده عبارت "سرگرم مرگ" را به سرگرمی تا حد مرگ" ترجمه کنم که این عبارت به منظور آقا راجرز نزدیک تر است.