بنده های خدايی که ده شصت در زندان های جمهوری اسلامی شکنجه شدند می گويند درد را هيچکس نمی فهمد مگر اينکه با کابل پايش را را شلاق بزنند. مردم سايز پايشان يکی دو سايز بالا می رود بعد از کابل خوردن. درد بعدی می گويند ناخن کشيدن است. بنده همين الان ناخن انگشت کوچک ام را در يک اقدام شستشوی آينه دستشويی از جا کندم. دارم از درد می ميرم. پيرو اينکه می شود از درد لذت هم برد و من هم می برم، به خودم گفته بودم اگر خدای ناکرده در موقعيتی مشابه سال های شصت قرار گرفتم، حتماً سعی خواهم کرد که از درد لذت ببرم. خواستم بگويم که نمی شود. با دو عدد استامينوفن کدئن و سه عدد ادويل هم نمی شود!