خدا الهی
دکتر هانتر اس تامپسون را بيامرزد اگر الان بود چهار تا فحش می داد و بعد هم می گفت ببين تورو خدا اين جيزز فريک ها چه کرده اند که ما "مجبور" شده ايم از کونی ها حمايت کنيم. من البته می گم گور بابای کونی ها و بارونی ها ببين تورو خدا جيزز فريک ها چه کرده اند که شخص شخيص بنده بايد برای حمايت از کانون گرم خانواده و ازدواج به عنوان يک سنت مقدس، بنويسم.
ماجرا از اين قرار است که جيزز فريک ها ( واژه دکتر تامپسون برای محافظه کار های مسيحی) کلی پول خرج کرده اند و وکيل استخدام کرده اند و سياست مدار خريده اند که که يک جايی روی کاغذ رای گيری کلی اي که روز چهارم نوامبر در کاليفرنيا برای انتخابات سراسری آمريکا می شود، از مردم کاليفرنيا بپرسند که "آيا کونی ها و بارونی ها و دو جنسی ها و دگرباشان و همه اين "انحرافات" جنسی حق ازدواج دارند يا خير؟" خلاصه مردم که عمراً نبينند اين يک دانه سئوال را و رای هم خواهد آورد و آخر هم کرم خودشان را خواهند ريخت و ازدواج بين يک زن با يک مرد تعريف می شود و کونی ها و بارونی ها بايد بروند کلاً بی خيال امر مقدس ازدواج و تشکيل خانواده بشوند.
پس حالا هدف از نوشتن اين پست چيست؟
اول از همه به فک و فاميل هاتان در کاليفرنيا بگوييد که حواسشان باشد اين نظر خواهی عمومی نيست و رای گيری است. رای ضد ازدواج دگرباشان جنسی بدهند، آه هزاران کونی و بارونی کالفرنيايی بالاخره گريبانشان را خواهد گرفت. بگوييد رای بدهند و به نفع کونی ها و بارونی ها و امر مقدس ازدواج هم رای بدهند.
هدف دوم البته و صد البته اين کونی ها و بارونی های ايرانی اند که ما را خفه کردند از بس کونی ها و بارونی ها را از "مرگ حتمی" در ايران نجات دادند و آوردند در کانادا و آمريکا مهد آزادی و خوشبختی. هفته اي چندين ايميل شلوغ بازی از آرشام پارسی و باقی دوستان (دعوا شده است آخر بين شان و کلاً سازمان دگرباشان ايرانی فعلاً پادر هواست) می گيريم که زندگی گی های ايرانی در خطر است و فلان پناهنده را نجات دهيد و بهمان پناهنده را نجات دهيد. يک نفر از اين فعالان حقوق همجنسگرايان يک دانه ايميل هم خير سرشان در مورد اين
پروپوزيشن شماره هشت کاليفرنيا نفرستاده است. پنداری اگر اينها به مسائل دگرباشان جنسی در آمريکا توجه کنند، کل معادله قدرتی که با آن سر و کار داردن وارونه می شود.
خيلی از پناهنده های ايرانی که به واسطه دگرباشی جنسی می آيند اينجا به مهد آزادی زندگی خوبی ندارند. همه شان تقريبا متوجه اين مهم می شود که زندگی شان به مراتب سخت تر شده است و اينجا هم آنچنان حقوق شاهکاری ندارند. چند وقت پيش يکی شان که در همه اين فيلم های ايران بهشت تغيير جنسيت است هم شرکت می کرد، همين جا در تورونتو خودش را کشت. آرشام می گفت که می خواسته برگردد ايران.
خدا می داند که اصلا اين گی های ايرانی خبر دارند از ماجرای همجنسگرايان کاليفرنيا و تلاششان برای گرفتن حق ازدواج، خدا می داند که اصلاً اينها می دانند اهميت همچين اقدام سياسی اي چيست، خدا می داند که اينها جز دنيای کوچک خودشان اصلاً دنيايی ديگر را هم می بينند يا نه....من نمی دانم. هنوز منتظر بودم که آرشام و ساقی قهرمان بنويسند که هيچکدام ننوشتند و من ماندم وسط اينهمه کار درس که حالا فعاليت هم بکنيم....
من از مخالفين سر سخت ازدواج رسمی و دولتی ام. به نظر من دولت هيچ حقی ندارد که تايين کند قوانين ازدواج تک همسرانه را و آن را هم حسابی به همه ما زورچپان کند. من از مخالفين سرسخت ازدواج به شکل تک همسرانه و دگرجنسگرايانه اش هم هستم. به نظر من اين دعوای سر ازدواج همجنسگرايان را می شود به وادی های ديگر هم کشاند و کلاً حق دولت و ارگان های غير دولتی بسيار زياد دولتی مثل کليسا و جيزز فريک ها را برای تعيين تکليف در امر مقدس ازدواج به زير سئوال بود. حمايت بنده از ازدواج کونی ها و بارونی ها تنها در اين چهارچوب است. حواستان باشد سر جدتان، و با اين اقدام جيزيز فريک ها مبارزه کنيد.
توروخدا خشونت
اين ويديوی اين جيزيز فريک ها را ببينيد. چطور می شود اين همه تنفر را به درگاه باری تعالی وصل کرد؟ يک مشت روانی....فاکينگ جيزز فريکس!
الن دجنرس در مخلافت با پروپوزيشن شماره هشت.